امروز پنجشنبه 06 اردیبهشت 1403 http://kosarhemat.cloob24.com
0
گونه دوم میوه هایی است که از زمین به دست می آید و برای انسان خاصیت غذایی دارد و با خوردن آن نیرومند می شود که خوردن همه آنها حلال است. آنچه به بدن آدمی زیان برساند، خوردنش حرام است.

گونه سوم انواع تره بارها، سبزی ها و رستنی های دیگر است که خوردن آنها خاصیتی برای آدمی دارد و خوراکی است برای او، که مصرف آنها حلال است و خوردن گونه هایی که برای آدمی زیان بخش است، همچون گیاهان سمی و خرزهره حرام است.
اما آنچه از گوشت جانواران خدا خوردن آنها را حلال دانسته است، گوشت گاو، گوسفند، شتر، پرندگان و گوشت جانوران وحشی که دندان تیز و چنگال درنده ندارند.
آنچه از تخم پرندگان خوردنشان حلال است، ‌تخم هایی است که شکل دو سر آن با یکدیگر تفاوت داشته (بیضی شکل) باشد.
امام صادق (ع): مؤمن، با شکم گرسنه از خانه خویش بیرون نرود، که این کار بر عزت و کرامت او می افزاید.
از شکار دریایی، خوردن گوشت ماهی هایی حلال است که سطح بدن آنها را فلس هایی پوشانده باشد.
آنچه نوشیدن آنها حلال است، آن است که زیاد آن عقل را دگرگون نسازد و آنچه زیاد آن چنین باشد، نوشیدن اندک آن نیز حرام است.
3 - عزت اجتماعی و خوراک:
امام صادق (ع): بر مؤمن لازم است که پیش از خوردن طعام (یعنی با شکم گرسنه) از خانه خویش بیرون نرود، که این بر عزت و کرامت او می افزاید.(بحار- 341/66)
4 - افزایش نیازمندی به هنگام سالخوردگی:
امام سجاد (ع): خدایا بر محمد و آل محمد(ص) درود فرصت و گسترده ترین روزی خویش را بر من در ایام سالخوردگی مقرر فرما و بیشترین نیروی خودت را در ایام درماندگی بهره ی من ساز. (صحیفه سجادیه-135)
قرآن:
1- رویاندیم در آن (زمین) دانه را * و انگور و علوفه را * و زیتون و خرما را * و باغ های پردرخت را * و میوه و چراگاه را * تا از آن بهره مند شوید. (سوره عبس 32-29)
2 – خداوند «دام ها را برای شما آفرید» و از آنها می خورید. (سوره نحل-5)
3 - اوست آنکه دریا را مسخر شما ساخت تا از آن گوشتی تر و تازه بخورید... (سوره نحل- 14)
4 - در دام ها برای شما عبرتی است که به شما از شیر آنها می نوشانیم. (سوره مؤمنون-21)
5 - بیرون می آید از شکم های آنها (زنبور عسل)، نوشیدنی که رنگ های گوناگون دارد و در آن شفایی است برای مردمان....(سوره نحل-69)
احادیث:
1- نان
پیامبر (ص): خدایا به نان ما برکت ده و میان ما و آن جدایی مینداز که اگر نان نبود نه می توانستیم روزه بگیریم، نه نماز بخوانیم و نه دیگر واجبات پرورگار خویش را بجا آوریم. (کافی 6/287)
امام صادق (ع): تن بر نان بنا شده است. (کافی 6/286)
امام صادق (ع): اصل معاش آدمی و زندگی او، نان است و آب. (بحار 87/3)
2- گوشت
پیامبر (ص) به روایت امام صادق (ع): بر شما باد خوردن گوشت، چون گوشت، برای آدمی گوشت می آورد. هر کسی چهل روز بر او بگذرد و در آن فاصله گوشت نخورده باشد، بدخُلق خواهد شد و هر کسی بدخلق شد، به او گوشت بخورانید. (وسائل 17/26)
پیامبر(ص) به روایت امام صادق (ع): آقای خوراک دنیا و آخرت گوشت است و آقای نوشابه های دنیا و آخرت آب. (وسائل 17/27)
پیامبر (ص): خدایا به نان ما برکت ده و میان ما و آن جدایی مینداز که اگر نان نبود نه می توانستیم روزه بگیریم، نه نماز بخوانیم و نه دیگر واجبات پرورگار خویش را بجا آوریم.
پیامبر(ص) به روایت امام صادق (ع): هر کسی چهل روز بر او بگذرد و گوشت نخورده باشد، باید قرض الحسنه بگیرد و گوشت بخورد. (وسائل 17/26)
امام علی (ع) به روایت امام صادق (ع): چون مسلمانی سست و ضعیف شود، لازم است گوشت و شیر بخورد که خدای بزرگ نیرو را در آنها آفریده است. (خصال 2/617)
امام باقر(ع): آقای خوراکی ها گوشت است. (بحار 66/60)
پیامبر (ص): هر کسی چهل روز گوشت نخورد، بداخلاق خواهد شد و هر کسی بداخلاق شد، به او گوشت بخورانید.
امام صادق (ع): گوشت از گوشت به رویش می آید و هر کسی آن را چهل روز ترک کند، خلق او بد می شود. آن را بخورید که بر توانایی چشم و گوش شما می افزاید. (وسائل 17/26)
امام صادق (ع): گوشت باید هر سه روز یک بار خورده شود که در ماه می شود ده بار، نه بیش از این. (کافی – 5/511)
امام حسن عسگری(ع) می فرماید: اگر می خواهی قوت بگیری، گوشت بخور.
3 - شیر:
امام علی (ع): شیر گاو دارو و درمان است.
امام باقر(ع): رسول خدا (ص) خوراکی ای نمی خورد و نوشابه ای نمی نوشید مگر اینکه می گفت: «خدایا آن را بر ما مبارک فرما‌ و آن را برای ما به چیزی نیکوتر از آن تبدیلش کن»، یعنی خدایا آن را بر ما مبارک فرما و بیشتر از آن بهره ما قرار ده.
4- میوه:
امام صادق(ع): مرد باید از هر میوه عمومی برای خانواده خود بخرد.
5- سبزی ها:
امام صادق: هر چیزی را زینتی است و زینت سفره سبزی خوردن است.
امام صادق (ع): نخوردن شام، باعث پیری زودرس می شود.امام صادق (ع): نخوردن شام، باعث پیری زودرس می شود.
نگهداری تندرستی با خوراک
پیامبر (ص): خوراک شام را فرو نگذارید، هر چند دانه ای خرمای خشک باشد که من از ترک شام برای امّتم از پیری زودرس هراس دارم، زیرا خوراک شام مایه نیرومندی پیر و جوان است.
امام علی (ع): شام پیامبران در آغاز شب است. شام را ترک نکنید که ترک آن سبب ویرانی بدن می شود.
امام باقر (ع): آغاز ویرانی بدن، ترک شام خوردن است.
امام صادق (ع): ترک شام خوردن، مایه پیری زودرس است.

0
بهکودکان دارای ناتوانی طوری کمک کنیم که خود کارهایشان را انجام دهند تا به استقلال بیشتر آنها منجر شود. این کار به افزایش حضور آنان در جامعه به عنوان کودکانی شبیه به سایر بچه ها منجر خواهد شد.

- به آنها در تنظیم اهداف و معیار هایی برای کسب رضایت شخصی و دستیابی به موفقیت کمک کنیم.

- فعالیت ها را حول رفتارهایی که در آن محدوده سنی طبیعی هستند، متمرکز کنیم.

- اجازه ندهیم که کودکان دارای ناتوانی مرکز توجه و یا برقراری امتیاز ویژه ای قرار گیرند.


- در مورد ناتوانی کودکان با نیت یادگیری بیشتر در زمینه توانایی های آنان نه ناتوانی شان، بیاموزیم.

- با سایر والدین این گونه کودکان صحبت کنیم. اغلب آنها می توانند نکات ریز و اضافی در مورد توانایی کودکانشان بیان کنند.

- از کودکان دارای ناتوانی برای انجام امور مختلف براساس توانایی شان نه ناتوانی شان استفاده کنید.

- در همه فعالیت ها مشارکت کامل همه را بخواهید.

- محکم باشید و از تکنیک های تطابق رفتاری به هنگام نیاز استفاده کنید البته به سرعت هم تشویق کنید.

- ممکن است برای جلوگیری از تحریکات اضافی نیاز به جایگزینی متناوب فعالیتهای آرام کننده و عملی در زمان مناسب داشته باشید.

- گاهی فعالیت ها را متوقف کنید و خواسته ای آنان را نشان دهید.

- بر روی فعالیت هایی که تعاون و همکاری را تقویت می کند، تمرکز کنید تا آن که به فکر مسابقه باشید.

- لازم است محیط فیزیکی را ارزیابی کنید و تطابق های مورد نیاز را به عمل آورید.

- فعالیت های جسمی را تشویق کنید اما بگذارید که از روشهای مختلفی استفاده شود.

- در مورد نیاز ها از او سوال کنید بیشتر از آنکه خودتان نیاز ها را تشخیص دهید.

- در مورد استفاده از داروها و عوارض آنها حتما آگاهی لازم را کسب کنید.

- از سایر کودکان در منزل، مجتمع آپارتمانی و یا مدرسه بخواهید که با کودکان دارای ناتوانی همکاری و تعاون داشته باشند.

- بخاطر داشته باشید که هر فردی دارای سنی تقویمی؛ سنی عاطفی، سنی اجتماعی و سطحی از فعالیت جسمی است. افراد ممکن است عملکردهای متفاوتی در درون این دسته بندی ها داشته باشند. به عبارت دیگر کودک را تنها با خودش و پیشرفتی که نسبت به روزها یا ماههای قبل پیدا کرده است، مقایسه کنید.

0

از آنجائی­که لب­خوانی، مکمل شنوائی دانش­ آموز کم­ شنوا است (و حتی روش اصلی در صورت افت شدید شنوائی است) بایستی در هنگام صحبت­، لب­های گوینده را ببیند که به آن لب­خوانی می­گوئیم.
در این زمینه توجه معلمان عزیز را به نکات زیر جلب می­کنیم:

زمانی که چیزی روی تخته ­سیاه می­نویسید هم­زمان صحبت نکنید.
دانش ­آموز را مجبور نکنید برای مدتی طولانی بدون استراحت لب­خوانی کند.
خیلی واضح، طبیعی و با سرعت عادی صحبت کنید. به خاطر داشته باشید در صورتی که فریاد بزنیـد، شکل لب­های شما تغییـر می­­کنـد و او نمی­توانـد صحبت­هـای شمـا را لب­خوانی کند.
از سوی دیگر از حالت­های چهره­ ی شما تصور می­کند از دست او عصبانی هستید.
به خاطر داشته باشید لب­خوانی نیاز به حدس زدن بسیار دارد زیرا واژه­ های مختلف اغلب روی لب، به یک شکل دیده می­شوند. بنابراین تغییر حالت صحبت شما، مشکلات زیادی را برای درک دانش­ آموز کم­ شنوا ایجاد می­کند.
هنگام صحبت کردن روبروی او قرار بگیرید و فاصله کمی از او داشته باشید تا بتواند لب­خوانی کند و حرکات شما را هم بییند، بهترین حالت این است که در فاصله یک تا دو متری او قرار داشته باشید.
سعی کنید چهره شما با دستان­تان یا چیز دیگری پوشانده نشده باشد.
هنگام صحبت کردن قدم نزنید. زیرا ایـن کارها هم سبب می­شـود دانش آموز نتوانـد لب­خوانـی کنـد یا حالت­های چهره شما را ببیند.
هیچگاه جلوی پنجره (پشت به نور) نباشید زیرا سبب می­شود به صورت یک سایه درآیید و لب­خوانـی یا دیـدن حالت­هـای چهـره شما برای دانش­ آموز کم­شنوا بسیار مشکل می­شود.
در زمان ارائه­ ی گزارشات توسط دانش­ آموزان دیگر، از دانش­ آموزان بخواهید که روبروی کلاس بایستند تا دانش­ آموز کم شنوا قادر به دیدن لب­های آنها باشد.
در طول مباحثات، به او اجازه دهید که به طرف کلاس برگردد، تا بتواند لب­های دانش­ آموز گوینده را ببیند.

دیکته گفتن به دانش­ آموز کم شنوا مانند دیکته گفتن به دیگر دانش آموزان نیست. زیرا آنها قادر نیستند هم­زمان گفته­ های معلم را دنبال کنند و آنرا بنویسند.
لذا بایستی به آنان فرصت دهید ابتدا چهره­ ی شما را دیده تا متوجه متن شوند و سپس آن را به روی کاغذ بیاورند. ضمنا کلمات را حداقل دو بار تکرار کنید.

منابع: کتاب­های "مدرسه مناسب دانش آموز کم شنوا" و "روش تدریس مناسب کودک کم شنوا" ترجمه دکتر گیتا موللی،1390
0

از نظر آموزشی، امروزه واژه استثنایی به کودکانی اطلاق می‌شود که از جهات مختلف ذهنی، جسمی، عاطفی و اجتماعی تفاوت قابل ملاحظه‌ای با دیگر کودکان همسال خود دارند، به نحوی که به لحاظ همین تفاوت‌های محسوس قادر نیستند از برنامه‌های درسی عادی که اصولا برپایه ویژگی‌ها و توانایی‌های مشترک بیشتر کودکان در سنین مختلف تنظیم شده است، به طور بایسته و شایسته بهره‌مند شوند، بنا بر این تعریف، واژه کودکان استثنایی، کودکان تیزهوش، عقب‌مانده ذهنی، نابینا، ناشنوا، ناسازگار، معلولین جسمی حرکتی و ناتوان در یادگیری خاص و نظایر آن را شامل می‌شود.
واژه معلول به کسانی اطلاق می‌شود که به علت نقص جسمی، ذهنی یا اختلال رفتاری شدید، مشکلات و مسائل خاص دارند و به توجه فوق‌العاده نیازمندند. در واقع اصطلاح معلول دارای شمول محدودتری است. به دیگر سخن، هر کودک معلول، استثنایی نیز است، اما هر کودک استثنایی لزوما معلول نیست؛ بنابراین نباید واژه‌های استثنایی و معلول به طور مترادف به کار رود.

بچه‌های عجیب

به طور کلی از نظر آموزشی به این گروه‌ها استثنایی گفته می‌شود:
1 - کودکان کم‌توان یا عقب‌مانده ذهنی یا کودکان آهسته گام.

2- کودکان مبتلا به اختلال در یادگیری خاص.

3 - کودکان سازش نایافته یا ناسازگار.

4 - کودکانی که دارای اختلالات گویایی‌اند.

5 - کودکانی که دچار نارسایی‌های شنوایی‌اند.

6- کودکانی که دچار نارسایی‌های بینایی‌اند.

7 - کودکانی که به بیماری‌های مزمن خاص از قبیل بیماری قند، صرع و غیره دچارند.

8- کودکانی که دچار نقص عضو یا فلج مغزی یا حرکتی‌اند (معلولین جسمی حرکتی)‌.

9 - کودکانی که دارای معلولیت‌های مضاعف‌اند.

10- کودکان تیزهوش و پراستعداد.

براساس بررسی‌ها و آمارهای مجامع علمی و فرهنگی بین‌المللی نظیر یونسکو و برخی کشورهای غربی، در

حدود 10 تا 15 درصد از کودکان مدرسه‌رو (18 7 سال یا 17 6 سال)‌ هر کشور بنابر تعریفی که ارائه

شد، استثنایی‌اند و به توجه خاص آموزشی نیاز دارند؛ به عنوان مثال در سال 1994، دفتر آموزش کودکان


معلول در آمریکا اعلام کرد که حدود 12 درصد از کودکان، از تولد تا 19 سالگی به نحوی دچار معلولیت‌اند و به آموزش ویژه نیاز دارند.


در واقع برخلاف آنچه عمدتا در اذهان تداعی می‌شود، آموزش و پرورش استثنایی لزوما به معنای جداسازی

و انتقال کودک از مدرسه عادی به مدرسه استثنایی نیست، بلکه آموزش استثنایی برنامه‌ای تنظیم شده براساس

ارزیابی‌های مستمر و جامع برای کودک از تولد تا پایان زندگی و همراه با خانواده، مدرسه و اجتماع است.


بنابراین ایجاد کلاس‌ها و مدارس خاص برای کودکان استثنایی هدف نیست، بلکه برخاسته از یک ضرورت

آموزشی است؛ زیرا با حضور دو سه نفر کودک استثنایی در یک کلاس معمولی 40 یا 50 نفری، معلم قادر

نخواهد بود آن گونه که شایسته است به تفاوت‌های فردی توجه داشته باشد، بخصوص زمانی که تفاوت

موجود میان این دو سه نفر کودک استثنایی با دیگر کودکان قابل ملاحظه باشد، اگر معلم بخواهد توجه

بیشتری به این کودکان، که نیاز بیشتری دارند، مبذول دارد ناگزیر است از وقت آموزش و هدایت دانش‌آموزان دیگر بکاهد و به‌عکس.


حقیقت آن است که رشد فرهنگی و اعتلای ارزش‌های هر ملتی بستگی به میزان توجه آنها به حقوق حقه همه

افراد جامعه به طور اعم و افراد استثنایی به طور اخص دارد. لذا باید شیوه‌ای اتخاذ شود که این کودکان

استثنایی به تناسب ویژگی‌های خود از برنامه‌های آموزشی برخوردار شوند. در نیل به این هدف است که

وقتی مدرسه عادی از نیروی انسانی مجرب (روان‌شناسان، کارشناسان و معلمان)‌ برنامه‌های فوق‌العاده

راهنمایی و مشاوره‌های خاص آموزشی برخوردار نیست، کودکان استثنایی ناگزیر روانه مدارس خاص

می‌گردند؛ مدارسی که دارای معلمان آموزش ویژه استثنایی، برنامه ویژه آموزشی و پرورشی و وسایل و لوازم خاص آموزشی‌اند.

با نگاه کلی به وضعیت خاص کودکان استثنایی به تعبیری که پیشتر بدان اشاره شد و با توجه به نیازهای خاص آنان اعم از نیاز به نیروی انسانی مجرب و ورزیده و وسایل آموزشی و کمک آموزشی و با در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی کشور، توزیع این کودکان در شهرها و روستاهای دور و نزدیک و پذیرفتن ضرورت آموزش و پرورش استثنایی برای تعلیم و تربیت این کودکان عمدتا 2 راه بیشتر به نظر نمی‌رسد. اول آن که کودک یا کودکان استثنایی در هر نقطه و مدرسه‌ای که هستند بمانند و امکانات، اعم از کارشناسان متخصص، معلمان ویژه، وسایل و تجهیزات آموزشی و کمک آموزشی در آن محل فراهم شود. اگر این طریق مقدور نباشد ناگزیر باید تدبیری دیگر اندیشید. واقعیت این است که به سبب کمبود نیروی انسانی مورد نیاز و تجهیزات آموزشی، بسختی می‌توان در سطوح مختلف کشور چنین امکانی فراهم کرد. در این مورد، حتی کشورهای غربی نیز دچار تنگناها و محدودیت‌های مختلف‌اند

طریق دوم، استفاده از حداکثر امکانات، اعم از نیروی انسانی متخصص و مجرب، وسایل و تجهیزات

آموزشی، متمرکز کردن آنها در چندین مدرسه خاص و فرستادن کودکان استثنایی به آن مدارس است؛ البته

می‌توان این روش را به اشکال مختلف از قبیل دایر کردن برنامه فوق‌العاده آموزش استثنایی در مدارس

عادی ایجاد کلاس‌های نیمه وقت و تمام وقت در مدارس و تاسیس مدارس روزانه و شبانه‌روزی اجرا کرد.

این شیوه از آموزش و پرورش کودکان استثنایی شامل همه کودکان استثنایی اعم از تیزهوش، نابینا، ناشنوا و

عقب‌مانده ذهنی است؛ البته تفصیل برنامه‌های آموزشی هر یک از گروه‌های استثنایی، بویژه آموزش و

پرورش دانش‌آموزان تیزهوش و تجاربی که در کشورهای مختلف در این زمینه کسب شده است، نیاز به

بحث جداگانه‌ای دارد. در هر حال قدر مسلم این است که هدف، ارائه موثرترین برنامه آموزشی متناسب با

ویژگی‌های زیستی، شناختی و عاطفی هر دسته از کودکان استثنایی و در چارچوب امکانات و مقدورات جامعه است.

0

از آن‌جا که دوره‌ی ابتدایی از ارکان اصلی هر نظام آموزشی به شمار می‌آید، معلّمان این دوره باید از اطلاعات و مهارت‌های لازم برخوردار باشند. طرح آموزشی پیش‌رو، نمونه‌ای است از تعلیم یکی از مفاهیم عمده ریاضی، یعنی جدول ضرب، که براساس هوش تجسّمی بنا نهاده شده است.

معلّم عاملی نیست که فقط به بچّه‌ها یاد بدهد؛ بلکه عاملی است که باید سبب شود تا بچه‌ها از سر شوق بیاموزند. یاد بگیرند آنچه را که باید فراگیرند، تا بهتر، سریعتر و شادمانه‌تر رشد کنند و بالیده شوند.

بهترین یاد گرفتن وقتی اتفاق می‌افتد که یاد دهنده (معلّم) با راهنمایی کوتاه و مختصر،یادگیرندگان (دانش‌آموزان) را رها کند تا خودشان یاد بگیرند؛ بگذارد با توانمندی‌هایی که دارند، پنجه نرم کنند؛ به تجربه‌های فردی یا گروهی بپردازند؛ خودشان را پیدا کنند و سرانجام به "خود باوری" برسند؛ نه به "معلّم باوری". هدایت به خود باوری و خود یادگیری،جوهر هنر معلّمی است.

رساندن یادگیرندگان به مرز "خود باوری" و "خود یادگیری" آن‌ها را وا می‌دارد که تکاپو کنند، تجربه کنند، جست‌جو کنند و به مطالعه بپردازند تا آنچه را که می خواهند یا دوست دارند و برایشان جذابیّت دارد، بیاموزند. رسیدن به این مرز، آغاز تشنگی برای یادگرفتن است.

هرگاه بتوانیم یادگیرندگان را تشنه‌ی یادگرفتن کنیم، هنر یاد دادن برای یاد گرفتن در حرفه‌مندی‌ها و هنرمندی‌هایمان نمایان شده است.

پروفسور " ان.ال.گیج" در کتاب پر مغز خود می‌گوید: " یقیناً هیچ فردی غیر از معلّم نمی‌تواند تأثیر بیشتری در آنچه در

مدرسه‌های ما می‌گذارد، داشته باشد". گفته‌ی وی این معنا را به ذهن متبادر می‌کند که معلّم، قدرت درمان جادویی دارد؛ چون کاری که او می‌کند، از عهده‌ی هیچ‌کس دیگر برنمی‌آید.

چهارستون آموزش و پرورش در گزارش کمیسیون بین‌المللی آموزش و پرورش برای قرن بیست و یکم، این‌طور عنوان شده است: یادگیری برای دانستن، یادگیری برای انجام دادن، یادگیری برای زیستن و یادگیری برای باهم زیستن.

پس راست خواهد بود که بگوییم:

اگر پرورش شهروندان خوب می‌خواهیم، باید به معلّم رجوع کنیم، راه دومی وجود ندارد.

اگر کالایی به نام همبستگی و یکپارچگی ملّی و در سطحی برتر، فراملّی (جهانی) می‌جوییم، باید از معلّم خریداری کنیم.

اگر میل به همزیستی سالم و رفتارهای هنجار در اجتماع داریم، باید معلّم را دریابیم و به او بها بدهیم.

اگر بخواهیم کنیم.همگام تغییرات سریع جهانی پیش برویم و به درمان تنش‌های موجود اجتماعی بپردازیم، باید به مطب معلّم برویم و نسخه‌های شفابخش او را قبول کنیم.

تدریس خوب، یادگیری فعّال

فرآیند تدریس همواره با مفاهیمی از قبیل فراگیر و یادگیری همراه می‌شود. یادگیری هدف اصلی تدریس است و معلّم مهم‌ترین نقش را در رسیدن به این هدف ایفا می‌کند. نخستین تعریف تدریس خوب "ایجاد شرایط برای بهبود"تدریس است. چهارچوب تدریس، مجموعه‌ای پژوهش محور از اجزای آموزش است که در چشم اندازی سودمند از یادگیری و تدریس مطرح شده است.

رهبری آموزشی

در مدیریّت یادگیری، آگاهی نسبت به اعتماد خود و عزّت نفس یادگیرنده، حائز اهمیّت است. در بسیاری از روش‌ها یادگیری نامحسوس است. لازم است به فراگیرندگان کمک کنیم نسبت به آن‌چه شناخت دارند و آن‌چه شناخت ندارند آگاه شوند.

ما سعی نمی‌کنیم ظرفیت یا حافظه را به کودک درس بدهیم، بلکه قابلیّت های ذاتی ذهن اورا به کمک تمرین، تجربه، ادراک و کنترل شخصی شکل می دهیم.

برای این‌که چنین رفتاری از دانش‌آموزان مشاهد کنیم، شناخت قابلیّت‌ها، توانایی‌ها و هوش‌های غالب آنان بسیار مهم است. آشنایی با تئوری هوش‌های هشت‌گانه (نک:ادامه‌ی مقاله) بر اساس تفاوت‌های دانش‌آموزان و طراحی برنامه‌ی درسی مناسب برای هر استعداد، راه را برای رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب هموارتر می‌کند.اگر معلّمان با ویژگی‌های هوش‌چندگانه آشنا شوند، می‌توانند به دانش‌آموزان کمک کنند تا سر نخی از هوش غالب خود پیدا کنند.

هوش‌های چندگانه (هشت‌گانه) و مهارت های شناختی

تئوری MI2، شرایط را برای درک مهارت‌های شناختی دانش‌آموزان فراهم می‌کند. هوش‌های هشت‌گانه در این مدل، خود، به عنوان توانایی‌های شناختی محسوب می‌شوند. در این ارتباط، مطالعه‌ی دقیق نحوه‌ی کارکرد این تئوری روی مطالبی که اغلب توسط آموزگاران و با حمایت از روش شناختی یادگیری تاکید می‌شود، بسیار مفید و مؤثر خواهد بود. از جمله‌ی این روش‌ها، می‌توان به حافظه، حلّ مسائل و سایر اشکال تفکّر اشاره کرد.

حافظه

هوواردگاردنر، حافظه را خاص مقولات هوشی می‌داند. به اعتقاد وی، تا زمانی که یک مقوله‌ی هوشی مشخّص نشده‌است، نمی‌توان حافظه را "خوب" یا "بد" دانست.این نظریه عنوان می‌کند، دانش‌آموزی که "حافظه‌ی ضعیفی" دارد ممکن است تنها در یک یا دو مقوله‌ی هوشی حافظه‌ی ضعیفی داشته باشد. با این حال، مشکل این دسته از دانش‌آموزان، ضعف حافظه‌ی آنان در یک یا دو مقوله‌ی هوشی است که در کلاس درس، تأکید فراوانی روی آنها شده است. (هوش زبانی- کلامی و هوش ریاضی– منطقی).

بنابراین برای حل این مشکل باید به دانش‌آموزان کمک کرد تا به حافظه‌های " قوی " خود در سایر مقولات هوشی دست‌یابند(برای مثال: هوش موسیقیایی، تجسّمی و بدنی– حرکتی).

روش‌های تقویت حافظه یا کارهایی که مستلزم حفظ کردن مطالب است، باید به شیوه‌ای تدریس شود که تمام هشت "‌حافظه‌" را به فعالیّت وادارد.

وظیفه‌ی آموزگار، یاری رساندن به دانش‌آموز برای مرتبط ساختن مطالب آموزشی با مؤلفه‌های مقولات هوشی مختلف است. پس از این‌که دانش‌آموزان در معرض عوامل تقویت حافظه، از هشت مقوله‌ی هوشی مختلف، قرار گرفتند، آن‌گاه قادر خواهند بود تا از میان شیوه‌های موجود، آن را که از کارایی بیشتر برخوردار بوده و قادر است از آن به طور مستقل در مطالعات فردی خود استفاده کنند، برگزینند.

MI آموزشهای خاص

تئوری هوش های هشت‌گانه کاربرد‌های وسیعی در آموزش‌های خاص دارد. این تئوری با تکیه بر طیف گسترده‌تری از توانایی‌ها، ناتوانی‌ها‌ یا نقص‌ها، در بافت وسیع تری قرار می‌گیرد. آموزگاران با به‌کار گیری این تئوری، به عنوان نوعی پس زمینه قادر خواهند بود تا دانش‌آموزانی را که در استفاده از برخی هوش‌ها ضعف‌هایی دارند، با تکیه بر سایر هوش‌ها توانایی فراگیری همه جانبه را داشته باشند. MI در ایجاد برنامه های آموزشی فردی

تئوری MI کاملاً خود را وقف ایجاد راهکارهای تدریس در برنامه‌های آموزشی فردی می‌کند، این برنامه‌های آموزشی به عنوان بخشی از فرآیند تحقق آموزش خاص هر دانش‌آموز تلقّی می شود. این تئوری به ویژه در کمک به معلّمان برای شناسایی نقاط قوّت و شیوه‌ی یادگیری دلخواه دانش‌آموزان بسیار مؤثر است؛ از این اطلاعات می‌توان به عنوان مبنایی برای انتخاب عوامل مناسبی که باید در برنامه‌های آموزش فردی گنجانیده شود، استفاده کرد.

1. طرح پیشنهادی آموزش ضرب:

ضرب به عنوان یکی از مبحث های ریاضی پایه سوم مطرح است و یادگیری آن توسط دانش آموزان حائز اهمیت است به طوری که اگر دانش آموزان مفهوم آن را خوب نیاموزند در بحث های بعدی با مشکل مواجه خواهند شد در ابتدای کار سعی می کنیم که مطالب ریاضی با شعر و داستان و بازی و با ساختن ماکت ها، شکل ها و احجام مختلف هندسی و... به طور مجسم و نیمه مجسم تدریس شود، در مورد مفهوم ضرب سعی شده هر هفته یک ستون از ضرب تدریس و شروع تدریس هم از ستون شماره 2 یعنی ضرب عدد 2 در اعداد یک رقمی باشد؛ ابتدا دانش آموزان گروه بندی می شوند و به وسیله دسته بندی کردن اسباب بازی ها و یا دسته بندی کردن اشیایی که هر گروه در اختیار دارد مفهوم ضرب آموخته می شود، سپس با کشیدن شکل های مختلف در دفتر نقاشی و دسته بندی کردن آن ها برای آن ضرب می نویسند، برای تکرار جدول ضرب از اسامی دانش آموزان کمک می گیریم، مثلا ستون 2 را تدریس می کنیم، نفر اول دفتر کلاس دو ضربدر یک (2×1) می باشد و نفر دوم (2×2)و روی کارت عبارت ضرب و پشت کارت شکل ضرب مربوطه کشیده می شود و به دانش آموز می دهیم، به این ترتیب همه دانش آموزان یک ضرب داشته و آن را تا پایان هفته روی سینه خود نصب می کنند و ما دانش آموزان را با ضرب نوشته شده بر روی کارتشان صدا می زنیم

بازی ضرب در کلاس

برای بازی ضرب به این صورت می توانیم عمل کنیم: از گروهی که ضرب 2 متعلق به آنهاست می پرسیم (2×2؟) فردی که به نام دو دو تا است بلند می شود و می گوید 4 تا و بعد یکی دیگر از دانش آموزان می گوید چرا 4 تا؟ معلم می پرسد پس چند تا؟ دانش آموز می گوید (3×2؟) نفر بعدی که نام او این ضرب است بلند می شود،و به همین ترتیب ادامه می یابد.(این بازی بر اساس بازی یک مرغ دارم روزی چند تا تخم مرغ می گذارد طراحی شده است و فرایند دقت شنیداری را تقویت می کند)

2.روش تدریس پیشنهادی برای آموزش ضرب:

گام اول آموزش ضرب، با شناخت و یادگیری مفهوم ضرب آغاز می شود. چگونه این مفهوم را آموزش بدهیم و چه روش هایی به کار ببریم حکایتی جدا از آموزش ضرب دارد.

نکته دیگری که باید متذکر شوم پرهیز از عجله در آموزش ضرب می باشد. اجبار برای حفظ سریع جدول ضرب یکی از اشتباهات بزرگ یک معلم می تواند باشد. اگر مدت زمان زیادی در این چند صفحه ریاضی صرف می کنید و نگران بودجه بندی کتاب هستید، مطمئن باشید که با آموزش صحیح این مرحله در آینده صفحات 55 تا 58 و 65 تا 71 و 91 تا 105 به سرعت پیش خواهید رفت و جبران عقب ماندگی خواهد شد.

همانطوریکه همکاران محترم پایه سوم ابتدایی می دانند، پایه ریزی جدول ضرب از کلاس دوم آغاز می شود. در اواخر کتاب ریاضی پایه دوم بخشی به نام مفهوم ضرب وجود دارد.

آنچه بنده برای آموزش این کار انجام داده ام دو درخواست از اولیا و دانش آموزان بوده است؛ اولا تهیه یک دفتر 40 برگ ساده و 45 عدد خلال دندان یا یک بسته کبریت (بسیار کم هزینه و قابل دسترس)

در مورد روش تدریس ضرب باید خدمتتان عرض کنم که قبل از آموزش ضرب اعداد، باید مدتی به آموزش مفهوم ضرب بپردازیم. شاید یک هفته یا بیشتر (با توجه به استعداد بچه های کلاس). برای بیان مفهوم ضرب وقت نیاز است. بهتر است از بچه ها بخواهید تا یک دفتر 40 برگ بردارند و فقط و فقط مختص ضرب باشد و وسایل مورد نیاز دیگر البته باز به سلیقه و امکانات بر می گردد، مثلاً آوردن خلال دندان یا کبریت حدود 45 عدد می باشد. در این مدت چند روزه آموزش مفهوم، کلاً کتاب درسی را فراموش کنید.

اولین مرحله، آموزش مجسم عبارت های ضرب می باشد. بهتر است عبارت ها را روی تخته بنویسید و از بچه ها بخواهید تا روی میز خود با توجه به عبارت گفته شده، خلال دندان ها را دسته بندی کنند. این عمل چندین بار و چندین زنگ ادامه پیدا کند. البته در چند جلسه اول عبارت اول ضرب مثلاً " سه دسته ی دوتایی " را تمرین کنید. بعد از پشت سر گذاشتن این مرحله برای امتحان بچه بخواهید تا پای تخته بیایند و با وسایلی که در اختیارشان قرار می دهید بسته های مورد نظر شما را درست کنند. این عمل حتی می تواند به شکل گروهی و مسابقه برگزار شود. بعد از یادگیری عبارت اول و تمرین کافی، نوبت به عبارت کوتاه ضرب مثلاً " سه دوتا " می رسد. این مرحله هم تمرین و تکرار شود و به شکل مجسم انجام گیرد. بعد از تمرین دو عبارت، ربط آن ها به هم برای بچه ها گفته شده و دو عبارت در کنار هم تمرین شود.

مرحله دوم آموزش مرحله نیمه مجسم می باشد. از بچه ها بخواهید تا دفتر ضرب خود را باز کنند و یک صفحه را به چهار یا شش قسمت تقسیم کنند. حالا بخواهید تا در بالای هر خانه عبارتی را که شما می گویید بنویسند. حالا بخواهید تا برای عبارت های گفته شده شکل بکشند. بعد از مدتی تمرین، یک عبارت را بگویید و از بچه ها بخواهید تا عبارت دوم را بنویسند و شکل بکشند. به این ترتیب دانش آموزان به راحتی و بدون هر گونه فشاری با مفهوم ضرب آشنا می شوند.

حال بچه ها می توانند تمرینات کتاب ریاضی را بنویسند. باز کتاب ریاضی بسته می شود و نوبت به نوشتن عبارت ضرب و حاصل ضرب به صورت عبارت فارسی می رسد. مثلا " سه بسته دوتایی می شود شش تا" یا " سه دو تا می شود شش تا ". باز استفاده از چوب کبریت در مرحله اول قرار دارد از بچه ها بخواهید تا بسته های مورد نظر را درست کنند و حاصل آن را نیز بیان کنند. این عمل در دفتر ضرب نیز انجام می شود. بعد از تمرین های کافی صفحه های 45 و 46 به راحتی توسط بچه ها نوشته خواهد شد.

در بین تمرین های دسته بندی می توانید برای اینکه تنوعی صورت گیرد و بچه ها زیاد خسته نشوند، صفحه های دیگر را هم تدریس کنید ولی تمرین دسته بندی ها و ضرب ها را کنار نگذارید.

حال که دانش آموزان با مفهوم ضرب آشنا شدند و فهمیدند که همیشه در ضرب و عبارت ضرب، عدد اول نشان دهنده دسته یا بسته و عدد دوم نشان دهنده اشیا داخل بسته است، نوبت به معرفی علامت ضرب می رسد. این معرفی هم بهتر است با اشاره به معرفی جمع و تفریق در کلاس اول آغاز شود. به بچه ها می گوییم یادتان است که در کلاس اول خواندید که مثلاً " سه با دو می شود پنج " و بعداً به زبان ریاضی به جای " با " علامت " + " را گذاشتیم و به جای " می شود " علامت " = " را و در تفریق هم می نوشتیم " سه از چهار می شود یک " و بعداّ به جای " از " علامت " – " گذاشتیم. حالا هم به جای عبارت مثلاً " سه دو تا می شود شش تا " به جای " تا " علامت " × " می گذاریم و همیشه عدد اول نشان دهنده دسته یا بسته و عدد دوم نشان دهنده اشیا داخل بسته است.

با معرفی علامت ضرب و عبارت ریاضی ضرب کار اصلی شروع می شود و در این مرحله روش مختلفی که وجود دارد می توان به کار برد. اولاً بهتر است همانند جدول الفبای کلاس اول یک جدول خالی درست کنیم (یا روی مقوا بکشیم یا جدول جیبی درست کنیم) و در جلوی کلاس نصب کنیم. یک جدول خالی هم می توان در اندازه مثلاً 10 در 10 سانتیمتر طراحی کرد و روی برچسب های A4 سفید که در بازار موجود است کپی کرد و در ابتدا و یا انتهای کتاب ریاضی بچه ها چسباند. حال هر ضربی که آموزش می دهیم ما در جدول بزرگ و بچه ها در جدول خودشان خواهند نوشت.

آموزش جدول ضرب فقط با 36 عملیات

این برنامه آسان 36 عمل ریاضی توسط نانسی مایرز طراحی شده است،. نکته شایان ذکر اینکه وی در آموزش دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری، 23 سال تجربه دارد، میزان موفقیت دانش آموزان در استفاده از این برنامه خارق العاده بوده است.
نموداررا در زیر ملاحظه کنید 2 2 2 2 2 2 2 2
×2 ×3 ×4 ×5 ×6 ×7 ×8 ×9
3 3 3 3 3 3 3
×3 ×4 ×5 ×6 ×7 ×8 ×9
4 4 4 4 4 4
×4 ×5 ×6 ×7 ×8 ×9
5 5 5 5 5
×5 ×6 ×7 ×8 ×9
6 6 6 6
×6 ×7 ×8 ×9
7 7 7
×7 ×8 ×9
8 8
×8 ×9
9
×9

یا به شیوه ی دیگر

2x2=4

2x3=6

3x4=12

4x5=20

5x6=30

6x7=42

7x8=56

8x9=72

3x3=9

2x4=8

3x5=15

4x6=24

5x7=35

6x8=48

7x9=63


4x4=16

2x5=10

3x6=18

4x7=28

5x8=40

6x9=54



5x5=25

2x6=12

3x7=21

4x8=32

5x9=45




6x6=36

2x7=14

3x8=24

4x9=36





7x7=49

2x8=16

3x9=27






8x8=64

2x9=18







9x9=81









در آموزش این برنامه تمام عملیات مربوط به یک ها و صفرها را حذف می کنیم (در یک جلسه کوتاه تقویتی، عملیات صفر و یک برای مثال 0=1× 0 و 1=1× 1 را تدریس می کنیم) در ضمن جدول ضرب ده تایی تدریس نمی کنیم زیرا دانش آموزان در سال های اولیه یادگیری با شمارش ده تایی آن را فرا گرفته اند. (... و 30 و 20 و 10) وانگهی عملیات مشابه را (6=3×2 و 6=2×3) آموزش نمی دهیم زیرا همان طور که عملیات را بدون اعمال مشابه مرتب می کنید، با انجام عملیات کمتر هر سطر را به خاطر می سپارید، سرانجام جدول ضرب (عدد) نه را با یک عمل به پایان می رسانید. (یعنی در مجموع آموزش با 36 عمل انجام می گیرد)


ترفند این برنامه این است. همان طور که عملیات را از یک طرف جدول به طرف دیگر انجام داده و پیش می روید در عین حال عملیات را از بالا به پایین تنظیم می کنید.
زمانی که دانش آموزان شروع به یادگیری جدول ضرب می کنند برگه حاوی 36 عملیات را روزانه به آنها می دهم تا پر کنند. تقریباً در هفته اول برگه جدول ضرب را همراه با پاسخ ها در اختیار دانش آموزان قرار می دهیم تا خود را بیازمایند در صورت نیاز به برگه پاسخ مراجعه کنند. در واقع دانش آموزان قطعاً می توانند جدول ضرب را تا پایان هفته دوم به طور کامل پر کنند. سپس از این جدول برای تکمیل عملیات ضرب دو رقمی در یک رقمی استفاده می کنند. هنگامی که جدول ضرب 100 عملیاتی را که حفظ کردن آن معمولاً ضروری است به دانش آموزان نشان بدهید و سپس جدول ضرب 36 عملیاتی را نشان دهید درچهره آنان می توانید رغبت و تمایل یادگیری عملیات آسان تر را ببینید. میزان ناکامی کمتر می شود و دانش آموزان از هوش خود در یادگیری ریاضی متحیر می شوند.

ویژگیهای این روش:

1-اسانترین ضرب هادرستون اول قراردارندهمین ویژگی عامل مهمی درایجادانگیزه واعتمادبه نفس دانش اموزمی باشد.

2-هرستون نسبت به ستون ماقبل خودیک عامل ضرب کمتردارد.

3-ستونهاازاسان به مشکل طراحی شده اند که هرستون اگرچه مشکلتر ازستون قبل است اما تعداد ضرب هاکمتر است.

4-همه جا دردسترس وقابل استفاده است.

5-فراگیری این جدول به زمان کمتری نیازدارد.

6-استرس واضطراب درمقایسه باجدول موجوددرکتاب درسی تاحدزیادی کاهش میابد.

7-فرایندجابجایی به صورت ذهنی توسط دانش اموزانجام می گیرد.

8-اموزش یک عدددرصفرویک عدددریک به صورت کلی بیان می شود.

آموزش ضرب اعداد 5 به بالا با استفاده از انگشتان دست

ابتدا بعد از معرفی نماد های ضرب به فراگیر می گوییم که دو دستان خود را به جای دو نماد ضرب در نظر گرفته و چنانچه عدد نماد از 5 یعنی تعداد انگشتان دست بیشتر بود هر چند که بیشتر بود به تعداد آن از انگشتان یک دست می خوابانیم، سپس عدد نماد بعدی را نیز به همین صورت با دست دیگر انجام می دهیم، سپس قراردادی با آنها می بندیم و می گوییم تعداد انگشتان خوابیده در هر دست به عنوان دسته های ده تایی خواهند بود که با هم جمع می شوند و رقم دهگان ضرب را تشکیل می دهند و تعداد انگشتان بالا گرفته شده نشان دهنده ی یکی ها بوده و آن ها را در هم ضرب می کنیم و حاصل را با دسته های ده تایی ذخیره شده جمع می کنیم و حاصل ضرب بدست می آید.مثال دست چپ حکم عدد هفت و دست راست حکم عدد نه را دارند (63= 9*7) حال می گوییم عدد 7 دوتا بیش تر از انگشتان یک دست است، پس دوتا از انگشتان دست چپ را می خوابانیم و سه تای آن به سمت بالا خواهد بود و سپس عدد نه 4 تا بیشتر از 5 است سپس 4 تا از انگشتان دست راست را می خوابانیم و یکی از آن به سمت بالا می ماند، سپس دو انگشت دست چپ و 4 انگشت دست راست خوایده اند که می شود 6 دسته ده تایی یعنی 60 سپس عدد 3را در یک ضرب می کنیم می شود 3 (انگشت های ایستاده) در نهایت 60 به اضافه 3 می شود 63

آموزش ضرب با استفاده از انگشتان

شاید شما از آن دسته والدینی باشید که دوست دارید فرزندتان جدول ضرب اعداد را قبل از رفتن به مدرسه بیاموزد. گاهی اوقات که کودک شما از حوصله کافی برخوردار باشد بسیار با موفقیت عمل می کنید و گاهی اوقات هم کاملا بالعکس. مراحل ساده ی زیر را پیگیری کنید تا فقط در عرض دو دقیقه ضرب اعداد یک تا ده را در عدد 9 به فرزندتان آموزش دهید

حتی من آموزگار هم در کلاس درسم برای شاگردان کلاس دومیم از این روش استفاده نموده ام و نتیجه خوبی گرفته ام. از این رو تصمیم گرفتم تا این روش تدریس ساده و دوست داشتنی را در این خانه قرار دهم تا شما هم با استفاده از آن در فرزندتان انگیزه لازم برای یادگیری جدول ضرب اعداد را ایجاد کنید. مواد مورد نیاز برای این آموزش فقط ده انگشتان دست است.

من برای این آموزش دو ضرب 9 × 5 و 9 × 7 را به عنوان مثال برگزیده ام.

برای ضرب 9 × 5 به این ترتیب عمل کنید:


ابتدا کف هر دو دست فرزندتان را به دستانتان بچسبانید و از او بخواهید که از سمت چپ یکی یکی انگشتانش را به ترتیب شمارش کند. خب مسلما اولین انگشت شمارشی فرزندتان انگشت کوچک دست چپ می باشد و آخرین انگشت یعنی دهمین آن، انگشت کوچک دست راست.

حالا با توجه به ضرب که باید نه را در پنج ضرب کنید، از سمت چپ پنج انگشت دست را به ترتیب شمارش کنید. وقتی به انگشت پنجم رسیدید آن انگشت را بخوابانید.

حالا با در نظر گرفتن جدول ارزش مکانی اعداد که یکان در سمت راست و دهگان در سمت چپ آن قرار می گیرد، انگشتان سمت چپ انگشت خوابیده، دهگان و انگشتان سمت راست انگشت پنجم نقش یکان را دارد. بنابراین در سمت چپ چهار انگشت یعنی چهل و در سمت راست پنج انگشت داریم. از این رو که 45 = 5 + 40 پس حاصل ضرب عدد 9 × 5 می شود 45، یعنی 45 = 9 × 5.

به یک مثال دیگر توجه کنید:

برای ضرب 9 × 7 کف دست را رو به جلو نگهدارید. از سمت چپ انگشتان را به ترتیب شمارش کنید تا به انگشت هفتم برسید. سپس آن را بخوابانید.

در سمت چپ انگشت هفتم، شش انگشت باز یعنی شصت و در سمت راست آن سه انگشت باز وجود دارد. پس 63 = 3 + 60. بنابراین 63 = 9 × 7.

پس از انجام مکرر این بازی در مدت زمان بسیار کوتاهی فرزندتان می تواند به صورت باور نکردنی به سوالات شما در این زمینه بازخورد ذهنی مناسب ارائه دهد.

در مقطع ابتدایی آموزش ضرب اعداد در پایه سوم به صورت حرفه ای آغاز می شود و در پایان کتاب سال دوم ابتدایی به صورت خیلی اندک برای این مهم زمینه سازی صورت گرفته است.

خلاقیّت بر اساس هوش تجسمی در آموزش جدول ضرب

در کلاس ریاضی سوم سعی شد تا در آموزش مفاهیم ریاضی وجدول ضرب،بر طبق روش MI،تمام هوش های دانش آموزان در نظر گرفته شود:از دانش آموزانی که درهوش تجسمی خلاقیّت بیشتری دارندد می خواهیم که ضرب 7 و 8 و 9 را که در آنها اشکال بیشتری وجود داردبا استفاده از نقاشی ارائه دهند که خوشبختانه این روش نتیجه‌ی مطلوبی دارد و دانش آموزان را را در یادگیری جدول ضرب تشویق می کند و خستگی حاصل از یادگیری او با کمک هوش تجسّمی به شادابی و شیرینی آموزش تبدیل می شود

منابع

اینترنت

مجلات تعلیم وتربیت استثنایی

مجلاش رشد آموزش ابتدایی

0

ساختار کلی و محتوای مقدمه چیست؟
بطور کلی ساختار مقدمه از توالی زیر پیروی می‌کند:
1) ارائه زمینه و دیدگاه درباره موضوع و اهمیت
2) مروری کوتاه بر متون علمی موجود
3) بیان منطق منجر به انجام پژوهش
4) بیان هدف مطالعه
رسالت اصلی مقدمه، پاسخ گویا به این سوال است که چرا مطالعه انجام شده و انگیزه پژوهشگر از انجام آن چه بوده است. ذکر دقیق اینکه چه مطلبی قرار است در مقاله بیان شود و موضوع اصلی مطالعه چیست مهمترین موضوعی می‌باشد که به آن پرداخته می‌شود.

اولین خط مقدمه:
اولین خط مقدمه را می‌توان مهمترین بخش آن در نظر گرفت چرا که محور آن ایجاد انگیزه در خواننده از طریق تبیین اهمیت و گستردگی موضوع مطالعه است. در جمله اول مقدمه معمولاً موضوع اصلی مطالعه معرفی می‌شود.
پاراگرافهای بعدی به بررسی متون و ذکر هدف مطالعه اختصاص دارد.

سیر ارائه مطالب در مقدمه:
همواره سیر ارایه مطلب در مقدمه از عام به خاص است؛ به عبارت دیگر نویسنده، مطلب را از جنبه‌های کلی شروع می‌کند و رفته رفته به قسمتهای اختصاصی‌تر می‌پردازد تا در نهایت لزوم انجام مطالعه را برای تکمیل آنچه تاکنون انجام شده روشن نماید.

هنر و تکنیک نوشتن یک مقدمه خوب:
لازم است نویسنده در مقدمه به خوبی تاکید نماید که چگونه فرضیه را تهیه کرده است. در این راستا نویسنده باید به خوبی ارتباط مطالعات قبلی با تحقیق خود را روشن کند؛ چرا که عدم توجه به این نکته از شایعترین مشکلات موجود در بخش مقدمه است.

مراجع در مقدمه:
نه آنقدر از مطالب کتب مرجع استفاده کنید که فرم کلی مقاله حالت عامیانه و بدیهی به خود بگیرد و نه آنقدر اختصاصی بنویسید که برای عمده خوانندگان ابهام آفرین باشد.

پاراگراف آخر مقدمه:
خصوصیات مهم پاراگراف آخر مقدمه بهترین محل برای بیان هدف مطالعه است. این قسمت همچنین محل نوشتن مزایای تکنیک یا متدولوژی جدید (اگر تحقیق در این مورد است) نیز می باشد. در جمله آخر این پاراگراف می توانید به اختصار به روش اجرای مطالعه نیز اشاره کنید. اما بهتر است آن را به بخش مواد و روشها واگذار کنید.
زمان نوشتن مقدمه چه موقعی است؟
یک ترتیب منطقی برای نگارش مقاله می تواند به این صورت باشد که ابتدا بخش مواد و روشها، سپس نتایج، آنگاه مقدمه و در انتها بخش بحث مقاله به رشته تحریر درآید.
با این حال عده‌ای معتقدند مقدمه باید قبل از نوشتن سایر قسمتهای مقاله نوشته شود و برخی دیگر نیز بر این اعتقادند که در انتها اضافه شود؛ اما به هر شکل بذل توجه و دقت کافی از جانب نویسنده در تنظیم مقدمه ضروری است.
در پایان این قسمت توجه شما را به شایع ترین مشکلات در نوشتن مقدمه جلب می‌نماییم:
برخی مشکلات شایع در نوشتن مقدمه:
- عدم بیان هدف از انجام مطالعه که موجب سر در گمی خواننده می‌شود.
- عدم اشاره به مراجع مرتبط که از اعتبار مطالعه می‌کاهد.
- شرح تحقیقاتی که ارتباط دوری با مطالعه فعلی دارند و موجب خستگی خواننده می شود.
- عدم توضیح ساختار تئوریک کلی مطالعه که مخاطب را در خواندن سایر قسمتهای مقاله فاقد دیدگاه نگه بازمی دارد.
0

اهمیت برنامه ریزی در فصل امتحان:
در خصوص اهمیت برنامه ریزى، محققین مطالب زیادی مطرح نموده اند. چهار فایده اصلى کاربرد برنامه ریزى عبارت است از:

1 - هدفمندى

2 - برکت زمان

3 - کاهش دغدغه

4 - نتایج فراوان

امروزه ضرورت برنامه ریزى، با عنایت به سرعت، اطلاعات، قدرت و تحولات انفجارى موجود، از آفتاب روشن‏تر است.
اهمیت برنامه ریزى آن قدر روشن و بدیهى است که بى‏نیاز از تاکید به نظر مى‏رسد. این اصل در تمام مراحل حیات آدمى و در همه امور جارى او لازم الاجرا است. برخى صاحب‏نظران معتقدند: ما با برنامه‏ریزى، تمام امکانات خویش را جهت وصول به هدف تعیین شده بسیج مى‏کنیم و به نوعى هماهنگى مى‏رسیم. بهترین مثال در این زمینه فصل امتحانات یا کنکور است.
فصل آزمون‏ها، از محسوس‏ترین زمان‏ها جهت به کارگیرى یک برنامه ریزى منسجم و مجدّانه به شمار مى‏آید؛ چون برنامه ریزى روش نظامدار انجام امور است و بدون به کارگیرى آن، اهداف حاصل نمى‏گردند. در حالت فقدان برنامه به روزمرگى دچار خواهیم شد و با انجام مطالعات پراکنده انگیزه‏هاى خود را ضعیف مى‏سازیم که محصول آن اضطراب و نگرانى‏ها است. به منظور ورود به قلمرو جادویى و شگفت‏انگیز برنامه ریزى در فصل امتحانات و ارزشیابى‏ها، ابتدا باید تمام افکار محدود کننده را از خود برانید و به یک موجود معنوى تبدیل شوید؛ موجودى که در قلمرو درونى‏اش محدودیتى ندارد. در این حالت، به سطح جدیدى از معرفت درونى مى‏رسید که با شما نجوا مى‏کند: «من مى‏توانم در این لحظه چنین کارى را به خوبى انجام دهم».
جالب این که با چنین باورى تمام کمک‏هاى مورد نیاز را دریافت خواهید کرد. اگر بخواهیم ذهن را در جایگاهى قرار دهیم که معجزه بیافریند، باید همه چیز را به برنامه و توکّل در آمیزیم.
اضطراب امتحان‏:
واژه اضطراب امتحان که از ترکیب کلمه‏هاى اضطراب (Anxiety) و امتحان (Test) تشکیل شده، نوعى حالت هیجانى ناخوشایند و مبهم است که باپریشانى، وحشت، هراس، تپش قلب، تعریق، سردرد و بى قرارى، تکرّر ادرار و تشویش همراه است. آنچه این حالات را از هراس یا ترس شدید جدا مى‏کند این است که منبع اضطراب معمولاً به طور دقیق شناخته شده نیست؛ اما در ترس شدید اغلب علت هراس براى ما مشخص است.
علل اضطراب امتحان:

به عقیده صاحب‏نظران سه دسته عوامل در اضطراب دخالت دارند.

1 - عوامل فردى و شخصیتى

2 - عوامل اجتماعى

3 - عوامل آموزشى
1- عوامل فردى و شخصیتى:

تعدادى از این عوامل عبارتنداز:
1 – 1- بین اضطراب امتحان و اضطراب عمومى که یک خصیصه و صفت شخصیتى است و میزان آن در افراد مختلف متفاوت است، رابطه وجود دارد. یعنى گاه فرد مضطرب علاوه بر شرایط امتحان در شرایط رانندگى و سخنرانى و گفت و گو نیز اضطراب دارد. براى حل این مشکل موارد زیر پیشنهاد مى‏گردد:
الف) مطالعه و پرسش از خود
ب) تصور سخنرانى خود براى دیگران
ج) نوشیدن آب قبل از سخنرانى و حتى امتحان جهت کاهش تنش‏
2 – 1- اعتماد به نفس ارزش و اعتبارى درونى است که یک فرد در زمینه‏هاى مختلف زندگى، تحصیلى، اجتماعى، جسمانى و هوش براى خود قائل است. افرادِ داراىِ اعتماد به نفسِ بالا براى برخورد شایسته با امتحان و مشکلات توانایى زیادى دارند.
3 – 1- هوش و توانایى ذهنى و شناختى در رفتارها، فعالیت‏ها و اندیشه‏ها و عواطف تأثیر بسیار دارد. ساراسون و همکارانش نشان داده‏اند که بین هوش و اضطراب امتحان رابطه مستقیم وجود دارد. بر این اساس، افراد با سطوح هوشى مختلف از نظر تجربه اضطراب امتحان متفاوتند؛ یعنى افراد داراى بهره هوشى متوسط، در مقایسه با افراد داراى بهره هوشى بالا و پایین، از اضطراب ناتوان کننده‏اى رنج مى‏برند. البته این مسأله با مشاوره قابل تعدیل است.
4 – 1- گاهى افرادى که از اضطراب امتحان رنج مى‏برند، افکارى منفى و اغلب غیر واقعى از خود دارند؛ خود را فردى شایسته نمى‏دانند و به شدّت از شکست مى‏ترسند. این افراد باید نقاط مثبت خویش را فهرست کنند و نقاط قوت خویش را پیش‏رو بگذارند تا بدانند خداوند هیچ موجود بى‏استعدادى نیافریده است.
به نظر مى‏رسد افراد نسبتاً خوش بین - نه خوش خیال - در زندگى و تحصیلات خود موفقیت بیش‏تر کسب مى‏کنند. هنگامى که شخص امتحان مى‏دهد، داشتن احساس و تفکّرِ مثبت و خوش بینانه مى‏تواند موجب کامیابى‏اش شود. در واقع این اضطراب نیست که به طور مستقیم به ضعف عملکرد و نمره پایین فرد در آزمون مى‏انجامد، بلکه سبب اصلى شکست، افکار نامربوطى است که اضطراب به ارمغان مى‏آورد.
5 – 1- هر آزمونى آمادگى ویژه مى‏طلبد. آمادگى براى بعضى از آزمون‏ها به ساعت و براى بعضى به روز است. گاه اضطراب امتحان در عدم توازن زمان تخصیصى ما و زمان لازم براى کسب آمادگى ریشه دارد. هر اندازه میزان آمادگى پایین باشد، اضطراب شدیدتر خواهد بود.
بسیارى از افراد هنگام امتحان و در زمانى که باید سراغ کتاب بروند، از آن مى‏گریزند؛ چون اصولاً انسان از قید و بند گریزان است. اینان باید توجه داشته باشند مطالعه درسى قید و بند نیست، پلکان صعود به بلندى‏ها و رشد است. آدمى معمولاً با وعده گذارى درونى و موکول کردن مطالعه به یک ساعت یا چند ساعت بعد و تردید در شروع، زمان‏ها را از دست مى‏دهد و دچار اضطراب فقر زمان مى‏شود.
6 – 1- برخى از صاحب‏نظران معتقدند بازدهى و عملکرد ضعیف افراد داراى اضطراب بالا به میزان زیادى به کیفیت توجه و تمرکز آنان در خلال امتحان بستگى دارد. فرد مضطرب، به علت توجه به تشویش و نگرانى خود در هنگام امتحان، به محتواى اصلى امتحان کم‏تر توجه مى‏کند و این مسأله به عملکرد پایین وى مى‏انجامد.
2- عوامل اجتماعى‏:

انتظارات و توقعات، چشم و هم چشمى‏ها و تشدید آن توسط مراکز آموزشى و جامعه و خانواده در این بخش مى‏گنجد؛ براى نمونه به ذکر چند مورد بسنده مى‏شود:
2-1- رقابت: مقصود رقابت‏هاى ناسالم و بیمارى 20 گرایى است که از جهت روانى پیامد هایى زیانبار دارد.
2-2- انتظار تحمیلى: عمدتاً افراد حاشیه‏اى براى فرد دام گستر مى‏شوند و آثار و تبعات روانى به بار مى‏آورند. انتظارهاى تحمیلى، دانش آموز و دانشجو را در جلسه امتحان به مرحله قبض روح مى‏رساند.
3- عوامل آموزشى‏:

میزان شیوع اضطراب امتحان در مقطع ابتدایى کم‏تر از راهنمایى و در راهنمایى عموماً کم‏تر از دبیرستان است؛ ولى در کنکور به اوج مى‏رسد. البته این اضطراب گاه در دانشگاه نیز اوج مى‏گیرد؛ ولى شایع نیست و در سیستم آموزشى و تفاوت‏هاى تدریس و آزمون ریشه دارد.
واژه ‏شناسى آموزشى‏:
امتحان به معناى «آزمودن، آزمون، آزمایش، آزمایش کردن، تجربه، تفحص، تجسس، تفتیش، جست‏وجو، نگریستن، تأمل کردن و اندیشیدن پایان کار و...» است‏1. امروزه یکى از انگیزه‏هاى مهم مطالعه امتحان است؛ متأسفانه سهم ساعتى ما از مطالعه براى هر ایرانى 2 ساعت است. در بعضى از ملل جهان «ساعت» ملاک مطالعه است؛ براى مثال ژاپنى‏ها با داشتن روزنامه‏ها و مجلات در تیراژ میلیونى و سطح مناسب چاپ، نشر، عرضه و فروش کتاب در صدر جدول ساعات مطالعه قرار دارند و مطالعه را در معناى صحیح آن «یعنى به دقت نگریستن در هر چیز براى واقف شدن به آن» به کار مى‏برند.
بعضى صاحب نظران معتقدند: مطالعه یعنى خواندن و باز خواندن یک قطعه، یادداشت برداشتن و مطالب را بررسى کردن و در اهمیت لازم قرار دادن.
گروهى دیگر مى‏گویند: مطالعه و خواندن کتاب یا نوشته، کارى پویا و فعال است و منتج به یادگیرى، یاد سپارى و انتقال مجدد آموخته‏ها مى‏شود.
البته با فرض هر تعریفى، روش مطالعه متفاوت خواهد بود. مطالعه براى امتحان با همه انواع مطالعات تفاوت دارد و با تعریف آخر متناسب‏تر مى‏نماید.

اصول مطالعه و یادگیرى‏:
عمدتاً در زمان امتحان، براى بهبود و افزایش یادگیرى، باید اصول زیر رعایت گردد:
1- اصول پیش از شروع مطالعه:
1-1- تعیین هدف و انگیزه
1-2- تعیین مدت لازم‏
1-3- تعیین مقدار مطالعه‏
1-4 انتخاب محیط مناسب‏
1-5. اجتناب از امورى مانند پر بودن معده، اضطراب‏هاى نابه جا و تخیلات‏
2- اصول هنگام مطالعه:
2-1- مطالعه فعال و جدى‏
2-2- حفظ آرامش‏
2-3- دورى از عوامل اخلالگر مانند جلسات خانوادگى، صداى تلویزیون و رادیو و محیط پر سر و صدا و...
2-4- در صورت امکان یادداشت بردارى نکات مهم‏
2-5- برخورد سؤالى با مطالعه آموختنى‏
2-6- ترک افکار منفى‏
2-7- تمرکز حواس‏
2-8- استراحت کردن هنگام مطالعه
هر 45 دقیقه تا یک‏ساعت، استراحت پنج دقیقه‏اى لازم است.
2-9- علامت گذارى نکات مهم‏
3- اصول بعد از پایان مطالعه:
3-1- تکرار آموخته ‏ها و مرور آن‏ها
3-2- تأکید بیش‏تر بر نکات علامت گذارى شده
3-3- در صورت امکان مباحثه
نکات مهم براى بهبود مطالعه‏:

1- تعیین هدف و انگیزه
داشتن هدف و انگیزه از عوامل مهم روند یادگیرى است. وقتى با مطالب درسى هدفمند برخورد مى‏کنیم، به آرامش روانى و مرزهاى قدرت یادگیرى مى‏رسیم. داشتن هدف، ترسیدن از کمبودها را کاهش مى‏دهد؛ زیرا ترسیدن از کمبودها موجب مى‏شود نتوانیم به این موضوع پى ببریم که هم اکنون به اندازه کافى ارزشمندیم و توانایى فوق العاده داریم.

2- تعیین مدت زمان مطالعه‏
معمولاً 24 ساعت شبانه روز را به 3 قسمت صبح تا ظهر، ظهر تا شب و شب تا صبح تقسیم بندى مى‏کنند. اگر در شبانه روز 8 ساعت را براى مطالعه در نظر بگیریم - یعنى 13 زمان را لحاظ کنیم - 23 (16 ساعت) به استراحت و کارهاى جنبى و تغذیه اختصاص مى‏یابد. چنانچه 8 ساعت احیا شده را در طول روز به تناسب کار و مشغله تقسیم کنیم، در طول هفته شاهد 56 ساعت وقت مفید با رعایت روزانه 16 ساعت وقت آزاد خواهیم بود که جمعاً در طول هفته 112 ساعت وقت آزاد مى‏شود.
از زاویه دیگر که بنگریم، به زعم اغلب صاحب نظران فنون یادگیرى، آدمى باید مهارت یادگیرى خود را به صورت منفصل تقسیم کند؛ یعنى اگر قرار است سه ساعت به طور مستمر مطالعه کند، حتماً بین هر ساعت استراحت داشته باشد تا دچار تراکم مطالب و فلات یادگیرى نشود.
در مسأله ارتباط زمان و مباحث مورد مطالعه، نکته حائز اهمیت این است که انسان، مطالب عمیق و استدلالى، مانند ریاضى و آمار را در اوایل روز بهتر یاد مى‏گیرد؛ مطالب نظرى، مانند فلسفه و زیست‏شناسى و منطق را بعد از ظهر بهتر مى‏آموزد؛ مطالب ذوقى، زبان، قواعد دستورى و نظرى صرف، مانند ادبیات فارسى، زبان انگلیسى و تاریخ را شب بهتر یاد مى‏گیرد.

3- محیط مناسب
رعایت عوامل محیطى زیر براى مطالعه قابل عنایت است:
3-1- پر بودن معده میزان یادگیرى و انگیزه مطالعه را کاهش مى‏دهد.
3-2- در اثر مطالعه، قند خون کاهش مى‏یابد. بدین سبب، اصطلاحاً گفته مى‏شود افراد شیرینى خور مى‏شوند. بهتر است از تنقلات طبیعى، از جمله کشمش که اثرى عجیب بر حافظه دارد، استفاده شود.
3-3- تا حد ممکن مواد نشاسته‏اى مصرف نشود.
3-4- مصرف لبنیات خصوصاً ماست و دوغ موجب خواب آلودگى مى‏گردد و لازم است میزان مصرفشان کاهش یابد.
3-5- گرسنگى زیاد نیز یادگیرى را مختل مى‏کند.

4- مطالعه فعال و جدى‏
در مطالعه فعال، آدمى آماده پذیرش الفباى یادگیرى و اصول و قواعد علمى است. لوازم این نوع مطالعه عبارت است از:
4-1- آغاز مطالعه با دقت و اصطلاحاً آرام و بدون شتاب
4-2- در صورت امکان صفحات نخست 2 بار خوانده شوند تا ذهن آمادگى لازم را پیدا کند. (اصطلاحاً نرمش ذهنى)
4-3- دورى از تعارفات و جدیت درباره زمان تخصیص یافته به مطالعه‏
4-4- انجام چند تمرین تمرکز که در پیش شماره 4 پرسمان، در مقاله تکثیر زمان، به آن اشاره شده است.
تا حد امکان باید در حفظ آرامش کوشید. انسان، زمان مطالعه یا تمرکز، حساس‏تر مى‏شود و زودرنجى به سراغش مى‏آید. بهتر است خود را براى این شرایط آماده سازد و در ضمن از عوامل اخلالگر محیطى بپرهیزد؛ خصوصاً برنامه‏هاى پایان‏ناپذیر بزرگ‏ترین قاتل زمان یعنى تلویزیون که امروزه از صحنه‏هاى خشن آکنده است. تحقیقات اخیر نشان مى‏دهد هر تصویر تلویزیون برابر 1000 کلمه بر روان آدمى تأثیر مى‏گذارد و اِشتغال ذهنى مى‏آورد. جالب است بدانید که مراد از تصویر در این‏جا فریم است - در هر ثانیه 16 تا 24 فریم از برابر دیدگان ما مى‏گذرد؛ یعنى با احتساب 24 فریم مسلسل، ما در هر ثانیه تحت تأثیر 24000 کلمه القایى قرار مى‏گیریم - امروزه متأسفانه اغراض و اهداف خاصى نیز در عقبه خاکریز سریال‏ها و فیلم‏ها وجود دارد. یک شرکت امریکایى به سازندگان سریال‏هاى تلویزیونى و فیلم‏هاى سینمایى مبلغ بسیار کلانى پرداخت تا وسط تصاویر، در کل، یک ثانیه از فیلم - در لحظات مختلف فیلم، فریم‏هاى پانزدهم و شانزدهمِ ثانیه‏هاى مختلف - را به تبلیغ مشروبات و لوازم خانگى‏اش اختصاص دهند. صاحب استودیوى سازنده فیلم در اعتراض به ناکارآمد بودن این روش به صاحب کارخانه مى‏نویسد: «2 فریم از 24 فریم یک ثانیه هنگام تماشاى فیلم و سریال دیده نمى‏شود.» صاحب کارخانه اعلام مى‏دارد: «ما نمى‏خواهیم دیده شوند؛ بلکه مى‏خواهیم در ضمیر ناخودگاه افراد حک شود و افراد ناخودآگاه به سمت آن محصول کشیده شوند.» در شوروى نیز پیش از فروپاشى، وسط ثانیه‏هاى فیلم‏هاى سینمایى و سریال‏ها فریم هایى از عکس و شعارهاى حکومتى قرار مى‏دادند. سینما روندگان وقتى فیلم سینمایى را مشاهده مى‏کردند، بعد از خروج از سینما، متعجبانه از یکدیگر مى‏پرسیدند: نمى‏دانیم چرا تصاویر فلان سیاستمدار یا فلان محصول یا فلان شعار به ذهن ما متبادر مى‏شود؟3 این مثال‏ها نمونه پنهان تاثیرهاى رسانه‏هاى تصویرى است. البته تأثیرات مستقیم و القائات تصویرى آشکار رسانه‏ها به توضیح نیاز ندارد و رهاورد آن - همان طور که قبلاً اشاره گردید - صرع تصویرى است.

نکات کاربردى براى امتحان‏:
به کار بستن نکات زیر در بهینه سازى آزمون‏هاى درسى و دانشگاهى و آزمون‏هاى ورودى مفید مى‏نماید:
1- مطالعه در طول ترم تحصیلى (نه به قصد امتحان) فقط مرور مطالب، حافظه را براى پذیرش مطالعات بعدى آماده مى‏سازد.
2- چنانچه انسان هر روز بعد از پایان درس و مراجعه به منزل یا خوابگاه در حد نیم ساعت یا بیش‏تر، درسِ ارائه شده را مرور کند، پایدارى مطالب از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت و میان مدت خواهد چرخید.
3- بهترین را آماده سازى در شب قبل از امتحان، مرور و تکرار الگوهاى سازماندهى شده است.
4- در طول مطالعه، حافظه تصویرى (چشمى) را فعال کنید. کدگذارى، رمزگذارى، علامت‏گذارى و واژه سازى از روش‏هاى خوب به شمار مى‏آیند؛ براى مثال براى یادگیرى دوره‏هاى پادشاهى قبل از اسلام در ایران کلمه «مهسا» با تکرار دو حرف آخر (مهساسا) یعنى مادها، هخامنشینان، سلوکیان، اشکانیان، ساسانیان و اسلام، مناسب است.
5- فراموش نکنید معمولاً 24 ساعت مانده به موعد امتحان، بیش‏ترین یادگیرى‏ها صورت مى‏گیرد. بنابراین، از دغدغه‏ها، اضطراب‏ها، کارهاى غیر لازم، دخالت‏ها، مشغولیات کاذب، رسانه‏ها، مجلات و... دورى کنید.
6- در بعضى از دروس، حریف تمرینى (هماورد علمى) بسیار مناسب است؛ یعنى با یک همکلاسى که از لحاظ روحى و درسى به هم نزدیک هستید، مطالعه را به صورت مباحثه داشته باشید.
7- نیم ساعت قبل از برگزارى امتحان از بحث و مطالعه بپرهیزید. جاى خلوتى بیابید و تأمل کنید.
8. حتماً از تجارب بعضى از دوستانتان در مطالعه استفاده کنید.
9- حتى‏الامکان جلسه امتحان را با یک ذکر آرام بخش شروع کنید. دعا آرامش است و کلاً یاد خدا آرامش بخش دل‏ها است؛ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.
10- گروهى عادت دارند وقتى برگه امتحان را به دست مى‏گیرند، نوشتن پاسخ را آغاز مى‏کنند. گروهى نیز اول محتاطانه به پرسش‏ها مى‏نگرند و بعد جواب مى‏دهند. در این زمینه به نکات زیر توجه فرمایید:
الف) ثابت شده است اگر تمام پرسش‏ها را با تأمل و در آغاز بخوانید بهتر است. چون حافظه جست‏وجوگر (Researcher Memory) به کار مى‏افتد و کم کم جواب‏ها را مى‏چیند.
ب) سعى کنید اول به سؤال‏هاى ساده و آسان یا پرسش‏هایى که بر آن‏ها تسلط دارید، جواب دهید؛ زیرا هم انگیزه شما را براى پاسخ به دیگر سؤال‏ها بالا مى‏برد و هم فرصتى به حافظه مى‏دهد تا پاسخ پرسش‏هاى دیگر را جست‏وجو کند. سپس سؤالات متوسط را جواب دهید و در نهایت به پرسش‏هاى مشکل و پیچیده روى آورید.
11- حتى‏الامکان از ترک سریع جلسه امتحان خوددارى کنید. توجه داشته باشید که زمان تعیین شده جهت پاسخ به سؤالات، حساب شده است. حتى اگر سرعت پاسخ دهى شما بالا است و فرصت امتحان از مدت زمان لازم براى شما بیش‏تر است، سعى کنید سؤالات و جواب‏هاى خود را دوره کنید تا به این نکته شگفت‏انگیز برسید که «بسیارى از جواب‏ها به اصلاح و تکمیل و تغییر نیاز دارند».
12- بکوشید در جلسه امتحان، با ورقه و حافظه خود و دستى که به قلم تکیه زده و صفحه را در مى‏نوردد، ارتباط مثلثى برقرار سازید و از پراکندگى حواس و مشغولیت ذهن و گرداندن چشم به اطراف خوددارى کنید؛ تا اضطرابِ شما کاهش یابد.
13- باز نگرى پاسخ‏ها بعد از پایان پاسخگویى بسیار مهم است؛ زیرا گاه پیش آمده است که افراد حتى پاسخ یک سؤال را ننوشته‏اند یا به دستورالعمل برگه‏ها توجه نکرده و با پاسخ به پرسش‏هاى اختیارى، نمره منفى گرفته‏اند.
14- گاه مطالب را خوب مطالعه کرده‏ایم. اما متن سؤال کمى مبهم است. سعى کنید سؤال را بفهمید و دچار قضاوت زود هنگام نشوید. زیرا «فهم پرسش، نصف جواب است.»
15- تنظیم وقت در جلسه امتحان بسیار مهم است. با حفظ آرامش، زمان بالاى ورقه را با تعداد و محتواى سؤالات تطبیق و تنظیم کنید. این کار در پرسش‏هاى تستى از سؤال‏هاى با پاسخ تشریحى راحت‏تر مى‏نماید.
16- تمرکز و خوش خطى یکى از عوامل کاهنده اضطراب و ایجاد کننده آرامش است.
نکته طلایى‏:
نباید فراموش کنیم که اندکى اضطراب براى زندگى ضرورت دارد. اضطراب درجه‏اى از رنج است و ما باید شاهد رنج باشیم نه مالک آن. گاه اضطراب در جلسه امتحان حالتى به همراه مى‏آورد که بسیار مهم است؛ یعنى مطالعه درس خوب انجام گرفته و اضطراب شدید نیست؛ اما به محض مواجهه با برگه امتحان احساس مى‏کنیم 70 درصد جواب‏ها به خاطرمان نمى‏آید؛ این حالت موقتى است. بارها شده است که جواب پرسش‏هاى اول و دوم به خاطرمان نمى‏آید؛ ولى وقتى به سؤال سوم مى‏پردازیم، متوجه مى‏شویم پاسخ سؤال‏هاى پیشین را به خاطر آورده‏ایم. متأسفانه بعضى افراد به بُعد جست‏وجوگرى حافظه اشراف ندارند؛ سریع از جلسه امتحان خارج مى‏شوند و بعد از دقایقى تأسف مى‏خورند.

نکاتی کلی برای اینکه بهتر درس بخوانیم، بهتر یاد بگیریم، بهتر معلومات‌مان را ارائه کنیم، و بهتر نمره بگیریم!

کلیات:

برای بسیاری از دانشجویان، دانشجو بودن اولین تجربه زندگی مستقل و دور از خانه است. این به تنهایی شاید بیشتر از تحصیلات شما ارزش داشته باشد. زیرا پرورش واقعی شما از همین‌جا شروع می‌شود.

زندگی دانشجویی می‌تواند موجد فشارهای روحی باشد. قبول کنید که این فشارهای روحی در زندگی حالتی طبیعی است. در این طور مواقع با دوستان خود صحبت کنید و از آنها دوری نجویید. مطمئن باشید در کمک به روی هر کسی که تحت فشار روحی است، باز می‌باشد.

چهار شرط یادگیری موفقیت‌آمیز و لذت‌بخش، که لازم است در خود آن‌ها را ایجاد و نسبت به آن‌ها آگاهی داشته باشید، عبارتند از:

1- تمایل به یادگیری: انگیزه و هدف

2 - یادگیری با انجام فعالیت: تمرین، اشتباه کردن، تصحیح خطا

3 - بازخورد از طرف دیگران

4 - درک کردن: اندیشیدن و درک آنچه آموخته شده است.

مهارت‌های مدیریت زمان را یاد بگیرید و آن‌ها را به کار بندید.

برای مطالعه و انجام تکالیف، مهلتی را برای خود تعیین کنید. همچنین فرصت‌هایی برای اتفاقات پیش‌بینی نشده در نظر بگیرید.

درباره تجربه‌های ناموفق یادگیری خود فکر کنید و درباره آنچه باعث شده است تجربه ناموفق یادگیری پیش بیاید چند سطر بنویسید.

کتاب و مطالعه:

مهمترین صفحات هر کتاب، ”فهرست“ و ”راهنمای موضوعی“ است. استفاده موثر از این دو قسمت را فرابگیرید.

مطالعه فعال همواره با قلم همراه است. از نوشتن داخل کتاب نترسید. کتاب‌تان را خودتان شخصی کنید و آن را برای خودتان بنویسید. با کمک مداد یا ماژیک‌های رنگی یا هر وسیله دیگر، تصویری منحصر به فرد از صفحات کتاب ایجاد و در ذهن‌خود نگه دارید. فقط دقت کنید این کار را با کتاب‌های کتابخانه و امانتی انجام ندهید!

برای هر مطلبی که مطالعه می‌کنید یا یاد ‌می‌گیرید، یکی از این جملات را در نظر بگیرید:

کاملا درک کرده‌ام.

کم و بیش درک کرده‌ام.

هنوز درک نکرده‌ام.

استفاده از کتابخانه و منابع آن را به خوبی یاد بگیرید. مهارت ”اطلاعات یابی“ در کتابخانه را با تمرین در خود پرورش دهید.

در کتابخانه از چشمان خود به خوبی استفاده کنید. وقتی از یک کتاب چند جلد کتاب در کتابخانه یا فهرست موضوعی کتاب‌ها موجود است، به این معنی است که آن کتاب از کتابی که تنها یک جلد از آن در کتابخانه دیده می‌شود، با اهمیت‌تر است. همچنین کتاب‌هایی که بارها تجدید چاپ شده‌اند نیز احتمالا مفید‌تر بوده‌اند. نهایتا اینکه کتاب‌هایی که از بس خوانده ‌شده‌اند، کهنه و فرسوده شده‌اند نیز باید کتاب‌های خوبی باشند و احتمالا از کتاب‌هایی که تا حالا کسی آن‌ها را به امانت نگرفته مفید‌تر هستند.

قبل از هر جلسه:

قبل از برگزاری هر جلسه درس، از مطالبی که قرار است یاد بگیرید آگاه باشید و حتما در مورد آن پیش‌مطالعه کنید.

سوالات و تمرینات آخر فصلی که قرار است مطالعه شود را بررسی کنید و تا حد ممکن سعی کنید ببینید آیا می‌توانید آن‌ها را حل کنید.

قبل از شروع درس به این سوال پاسخ دهید: «تا کنون درباره این موضوع چه یاد گرفته‌ام؟»

سعی کنید با پیش مطالعه، سوالاتی برای خود طرح کنید و در طول کلاس در یافتن پاسخ‌هایی برای آن‌ها باشید.

در طول هر جلسه:

هدف‌های یادگیری هر مطلبی را مشخص کنید و بدانید چرا باید چیز‌های خاصی را بیاموزید.

اگر یادداشت برداری می‌کنید، رونویسی نکنید. ایده‌ها و مفاهیم را در ذهن‌تان پردازش کنید و با زبان و کلمات خودتان یادداشت کنید.

در مصرف کاغذ صرفه‌جویی نکنید! صفحات را به طور کامل پر نکنید. فضای خالی کافی در صفحات باقی بگذارید تا بعدا بتوانید در آن قسمت‌ها یادداشت‌های بیشتری اضافه کنید.

در هنگام یادداشت برداری با استفاده از اندازه‌های متفاوت خط، رنگ، یا هر تکنیک دیگر، به فرا‌خور مطلب، تفاوت‌های بصری ایجاد کنید. سعی کنید گوشت و استخوان به راحتی از هم قابل تشخیص باشند.

در حین یادداشت برداری، سوالات و نظرات خود را حتما بنویسید. بسیاری از سوالاتی که به ذهنتان می‌آید اگر یادداشت نشوند، بعد از مدتی از ذهنتان پاک می‌شود، بی‌آنکه جوابی برایش پیدا کرده باشید.

پس از هر جلسه:

با یادداشت‌ها و کتاب خود کاری انجام دهید. آن‌ها را در قفسه به حال خود رها نکنید.

مطالبی را که آموخته‌اید مرور کنید. یادداشت‌های خود را با چند نفر دیگر از هم‌کلاسی‌هایتان رد و بدل کنید و درباره مطالب درسی با هم بحث کنید.

خلاصه مطالب را تهیه کنید. همینطور «برگ تقلب» خود را با مطالب آخرین جلسه درس تکمیل و به‌روز کنید.

تکالیف سنگین را به چند بخش کوچک تقسیم کنید، برای هر یک مهلتی تعیین، و هر قسمت را در زمان خود انجام دهید.

به خاطر داشته باشید «همکاری و مشارکت» با «تقلب» فرق دارد. گروه‌هایی تشکیل دهید و در حل مساله‌ها و تکالیف با هم همفکری کنید و به صورت گروهی مطالعه کنید و به همدیگر کمک کنید. به این ترتیب با سرعتی باورنکردنی بر ضعف‌های خود فائق می‌آیید. ضمنا به خاطر داشته باشید که توضیح دادن یک موضوع برای یک نفر دیگر، به یادگیری شما کمک بسیار زیادی می‌کند. به خاطر بسپارید که، اما نهایتا هر نفر به تنهایی تکالیفش را به انجام برساند.

یاد بگیرید که چگونه دوری فیزیکی از یکدیگر را با کمک ارتباطات الکترونیک جبران کنید. مثل استفاده از پست الکترونیک یا گروه‌های ارتباطی و میز‌گرد‌های الکترونیکی در اینترنت.

بسیار دقت کنید که در گروه‌های مطالعاتی هرگز کسی را ”خیط و ضایع نکنید“، و از ”نژاد پرستی“، ”قوم پرستی“ و ”جنسیت باوری“ به شدت دوری کنید. لازم است که همگی به هم احترام بگذارند و حقوق همدیگر را رعایت کنند.

غیبت:

طبق مقررات هر دانشجو می‌تواند تا 3 جلسه غیبت داشته باشد. و در بسیاری از موقعیت‌ها، غیبت از اختیار دانشجو خارج است؛ مثل بیماری، مشکلات شخصی، دوری از خانواده و...

بعد از غیبت سعی کنید با کمک کتاب درسی، و یادداشت همکلاسی‌هایتان بلافاصله و به سرعت مطالب جلسه از دست رفته را فرا بگیرید و از قافله درس عقب نمانید. از دوستان خود به عنوان مدرس و منبع استفاده کنید.

کمک به دوستان غایب توسط دیگر همکلاسی‌ها، یکی از راه‌های خودآموزی است. پس هر دو نفر سود می‌برند. به دوستان غایب خود حتما کمک کنید.

سعی کنید سوالاتی را که برایتان در مورد مطالب آن جلسه غایب ایجاد می‌شود، از گروه‌ مطالعاتی و از دیگر هم‌کلاسی‌ها بپرسید و به جواب برسید. اگر موفق نشدید، حتما سوال و مشکل خود را به طور مشخص و واضح، بر روی کاغذ مکتوب کرده و با استاد خود در میان بگذارید.

اگر امکان یادگیری سریع مطالب از دست رفته وجود ندارد، سعی کنید خود را با درسی که ادامه دارد تطبیق دهید و سعی نکنید تمام وقت خود را فقط برای به دست‌آوردن چیزهای از دست رفته صرف کنید، زیرا این کار باعث دورماندن از اصل موضوعات درسی می‌شود. موضوعات درسی را دنبال کنید و کم‌کم موضوعات از دست رفته را یاد بگیرید.

پروژه‌ها: گزارش، مقاله، و سمینار

در بسیاری از دوره‌های تحصیلی، دانشجویان پروژه‌ یا تحقیقی انجام می‌دهند که گزارش و ارائه آن، قسمتی از نمره آنان را تشکیل می‌دهد. انجام پروژه مقدار زیادی از وقت دانشجویان را می‌گیرد، اما با صرف کمی وقت و یافتن راه‌هایی برای انجام بهتر کار و ارائه بهتر گزارش نهایی، می‌توان نتایج به مراتب بهتری کسب کرد.

برای تهیه گزارش، هرچه زودتر اقدام کنید. مثلا بعد از کارهای عملی یا پس از بازدید، وقتی که مطلب هنوز در ذهنتان تازه و نو است و جزئیات آن را به خاطر دارید، تهیه گزارش و نوشتن آن بسیار ساده‌تر است.

یکی از خطرات به تعویق انداختن مکتوب کردن پروژه و نگارش آن، تلنبار شدن آن است. در نتیجه زمانی که باید به مرور درس‌ها برای امتحان بپردازید، مجبور می‌شوید به گزارش خود بپردازید و با آن درگیر شوید.

استفاده از نرم‌افزارهای رایانه ای، مثل نرم‌افزار Word کار شما را بسیار راحت می‌کند. شما به راحتی می‌توانید بررسی‌های متعدد و غلط‌گیری متن را بسیار سریع انجام دهید و نهایتا در وقت صرفه‌جویی می‌کنید. سعی کنید حتما تایپ کردن 10 انگشتی را نیز فرا بگیرید.

قبل از هر کاری، طرحی مکتوب برای کاری که می‌خواهید انجام دهید آماده کنید. سپس مدتی روی طرح خود فکر کنید و آن را نهایی کنید. این طرح پیش‌نویس باید شامل برنامه زمانی نیز بشود.

هدف کلی پروژه خود را در طرح اولیه مشخص کنید. این هدف به سوال «چرا» پاسخ می‌دهد.

برای رسیدن به هدف کلی، مسیر خود را در طرح مکتوب به چند گام کوچک‌تر تقسیم کنید که هر یک از این گام‌ها خود یک هدف جزئی به حساب می‌آیند. سپس از خود بپرسید «این هدف چگونه به نتیجه می‌رسد؟» و راه خود را مشخص کنید.

انتخاب یک ”عنوان“ مناسب بسیار اهمیت دارد. سعی کنید عنوان تا حد ممکن کوتاه و در عین حال گویا باشد.

· ”خلاصه“ یا ”چکیده“ از قسمت‌های حائز اهمیت نوشته شما است. این قسمت را پس از اینکه کار نگارش تمام شد، بنویسید. به این ترتیب مطمئن خواهید شد که قول و وعده‌های داده شده در ابتدای نوشته، دست‌یافتنی خواهند بود.

در ابتدای نوشته، ”هدف“‌ خود را به‌طور شفاف و دقیق مشخص کنید.

”مقدمه“ خوب، بسیار با اهمیت است. پاراگراف‌های اول و دوم انتظارات خواننده را از گزارش یا مقاله مشخص می‌کند.

هر فکر یا ایده منحصر به فرد باید در یک پاراگراف از نوشته مطرح شود. از این رو نوشته خود را به پاراگراف‌های منطقی تقسیم کنید تا استدلال شما قابل درک باشد.

بسیاری از کارشناسان و اکثر مردم با نگاهی اجمالی مطالعه می‌کنند. از این رو اولین و آخرین جمله هر پاراگراف باید طوری باشد که مفهوم را منتقل کند.

یک ”نتیجه‌گیری“ خوب در انتهای نوشته بسیار اهمیت دارد. بسیاری هنگام ارزیابی آخرین قسمتی که می‌خوانند بخش نتیجه‌گیری است و بر اساس آن نمره می‌دهند. از این رو هرچه بخش نتیجه‌گیری کامل‌تر و جامع‌تر باشد، نمره بهتری به آن تعلق می‌گیرد. در بخش نتیجه‌گیری قاطعانه به سوال اساسی مقاله بپردازید.

حتی اگر نتایج در چکیده هم آمده باشد، باید در نتیجه‌گیری پایانی گزارش منعکس شود. این قسمت باید بیانگر اهدافی باشد که در ابتدای نوشته معرفی شده‌اند.

”پیوست“‌ها باید با دقت در انتهای نوشته قرار گیرند.

روش صحیح ارجاع به ”منابع و مراجع“ را به درستی یاد بگیرید و به کار بندید.

نوشته نهایی خود را قبل از تحویل، چند روزی به حال خود رها کنید تا ”بیات“ شود. سپس آن را یک مرتبه دیگر مطالعه کنید و در صورتی که در این موقع مناسب تشخیص دادید، تحویل دهید. و در صورت لزوم به رفع عیوبی که تا این موقع از نظرتان پنهان مانده بوده، اقدام کنید.

در صورتی که از ارائه سمینار خجالت می‌کشید، در موقعیت‌های آرام و بدون فشار روانی درباره موضوع سمینار با همکلاس‌ها و دوستان خود صحبت کنید و سمینار را به صورت غیر رسمی برگزار و تمرین کنید.

آمادگی برای امتحانات:

دوره کردن درس را خیلی زود، یعنی به محض اینکه مطلبی برای دوره کردن وجود داشته باشد، شروع کنید. به خاطر داشته باشید که اگر هیچ عامل تهدیدکننده‌ای ناشی از امتحان قریب‌الوقوع وجود نداشته باشد، دوره کردن لذت‌بخش‌تر است.

”مطالعه انفعالی“ خطرناک است. به این معنی که چندبار خواندن مطلبی بدون آن‌که قادر به استفاده از آن باشید، بی‌فایده است. دوره کردن زمانی سودمند است که با فعالیتی نوشتنی یا پاسخگویی به سوالات و حل مساله همراه باشد.

خلاصه‌ای از دانسته‌های خود را تهیه کنید. خلاصه‌نویسی سبب می‌شود که موضوعات درسی را بتوانید دسته‌بندی کنید و بهتر به خاطر بسپارید.

اوراق امتحانی، تکالیف، یادداشت‌ها و... را در طول دوره به نحو مناسبی دسته‌بندی و نگهداری کنید. (دست یافتن به آن‌ها در اواخر دوره کاری بیهوده و هراس‌آور است.)

مطالعات موردی، مثال‌های به کار رفته و مساله‌هایی که در جلسات درس مطرح می‌شوند، ممکن است الگویی برای جلسات امتحان هم باشند.

نسبت به بازخوردی که از انجام تکالیف کلاسی، امتحانات میان‌دوره‌ای و فعالیت‌های کلاسی دریافت می‌کنید، هوشیار باشید.

راه و روش‌هایی برای خود-ارزیابی بیابید. و به طور پیوسته خود را پایش کنید.

در خود-ارزیابی متوجه باشید که «ارادت زیادی به خودتان نداشته باشید!» و کار خود را بیش از ارزش واقعی آن درجه‌بندی نکنید. سعی کنید در خود-ارزیابی کار خود را سخت‌تر از مدرس ارزیابی کنید.

با معیار‌های ارزیابی و نمره‌دهی امتحانات آشنا شوید و آنها را تمرین و رعایت کنید.

امتحانات شفاهی:

امتحانات شفاهی جلسه پرسش و پاسخی است که سولات آن را بیشتر سوالات کوتاه تشکیل می‌دهد.

در امتحانات شفاهی مراقب ”پرت و پلا“ گفتن باشید. در صورتی که پاسخ بی‌ربطی ابداع کنید، معمولا سوالات بعدی سخت‌تر می‌شود.

امتحانات کتبی:

مقداری اضطراب و فشار روحی عملا سلامت‌بخش است. زیرا در اثر فشار روحی سطح آدرنالین خون بالا می‌رود و عملکرد انسان بهبود می‌یابد. پس چندان نگران اضطراب امتحان نباشید و از آن به بهترین نحو استفاده کنید.

امتحانات فقط توانایی پاسخ به سوالات را اندازه‌گیری می‌کنند. این مانند هر مهارت دیگری با تمرین بهبود

مدیریت زمان در امتحانات بسیار اهمیت دارد. در امتحانات علاوه بر دانش و دانسته‌های دانشجویان، مدیریت زمان آنان نیز مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

قبل از پاسخگویی به هر سوال، آن را چندین بار بخوانید. هر چند دقیقه یک‌بار از خود بپرسید «آیا به سوالات آن‌طور که از من خواسته شده پاسخ می‌دهم؟»

اگر در سوالی با مشکلی روبه‌رو شدید، سوال بعدی را بخوانید. دقت کنید که آنچه اهمیت دارد نمره آوردن از کل ورقه امتحانی است، نه نمره آوردن از یک سوال.

تمیزی و پاکیزگی و رعایت نظم و ترتیب در نگارش پاسخ‌ها، بدون شک اثر خوبی بر ذهن تصحیح‌کنند اوراق شما می‌گذارد و منجر به کسب نمره بهتری می‌شود. سعی کنید پاسخ‌نامه شما ظاهری منزه و منظم داشته باشد و چشم‌نواز باشد.

ممتحنان هم انسان هستند. آنها دوست دارند به شما نمره خوبی بدهند و فقط به دنبال اشتباهات شما نیستند. اما بهترین نمره را به پاسخ‌های مشخص و کامل می‌دهند.

در انتهای جلسه امتحان پاسخ‌های خود را مرور کنید. مطالعه دقیق و دوباره ورق امتحانی می‌تواند منجر به کسب نمره بالاتر شود. سعی کنید اشتباهات آشکار خود را ببینید و توضیحات خود را در صورت لزوم تکمیل کنید.

پس از امتحان: عبرت گرفتن از شکست

«هرکس که به یک ارزیابی نیاز داشته باشد، برای ”دنیای واقعی“ کاملا آماده نشده است.» -ناشناس

«هر شخص موفق، طعم شکست را چشیده است»

این قسمت برای دانشجویانی نوشته شده است که در امتحان شکست خورده‌اند. هرچند توصیه‌های آن کلی است و برای همه قابل استفاده می‌باشد.

در ذهن بسیاری از دانشجویان، یکی از بزرگترین فشارهای روحی، شکست خوردن در امتحانات است. سعی کنید آن را بپذیرید.

قبول کنید که تنها در بخش خاصی موفق نشده‌اید. و از شکست به منظور تضمین موفقیت آینده با ساختن زیر‌بنایی محکم استفاده کنید. به شکست همانند «فرصتی دوباره برای یادگیری» نگاه کنید.

شکست یک مرحله زود‌گذر است. شکست در کاری به این معنا نیست که دیگر آن کار را انجام ندهید، بلکه به این معناست که هنوز نمی‌توانید آن کار را در یک موقعیت خاص (مثلا شرایط اضطراب‌زای امتحان) انجام دهید.

یکی از موثرترین راه‌های اشتباه نکردن، اشتباه کردن است. دلیل اشتباهات خود را دریابید تا به دانشی مفید دست یابید. به خاطر داشته باشید که در زندگی به طور کلی موفقیت ابتدا با اشتباه کردن به دست می‌آید، نه با اشتباه نکردن.

به خاطر داشته باشید که در شکست در امتحانات، این شما نیستید که شکست خورده‌اید، بلکه آن موضوع در یک زمان خاص و با یک خصوصیات خاص، خوب سازماندهی نشده بوده.

در پی شکست، فقط به موضوعاتی که برایتان مشکل آفرین شده‌اند نگاه نکنید، بلکه به رویکرد‌های یادگیری موضوعات نیز توجه کنید. اغلب مواقع تجزیه و تحلیل مهارت‌های یادگیری، مانند دوره‌کردن و بررسی روش امتحان سودمند است.

در صورتی که امتحانات دیگری در پیش است، خود را برای امتحانات باقی‌مانده آماده کنید تا بتوانید امتیازی برای مراحل بعدی کسب کنید.

پایان

با تشکر از دکتر مجید اسماعیل پور

0

روش تدریس: سخنرانی، پرسش و پاسخ، بارش فکری، بحث گروهی

رسانه‌ی آموزشی: پرده و دیتا رایانه فیلم و عکس انتخابات کتاب کارت تشویقی.

پس از سلام و احوال پرسی، حضور و غیاب و خوش و بش های معمول کلاس ارائه درس آغاز می شود.

ارزشیابی تشخیصی:

میدانید ما برای انتخاب کدام مناصب حکومتی در کشور رأی می دهیم؟

آیا میدانید رئیس جمهور کشورمان کیست؟

آیا سن رأی دهندگان انتخابات را می دانید؟

از نظر معتقدان به دین اسلام تنها................می تواند بر انسان ولایت داشته باشد.

تذکر: اگر بچه ها به سوالات بالا جواب صحیح ندادند لازم است برای شروع تدریس مقدمه چینی بیشتری کرده و مبحث را با جزئیات بیشتری توضیح دهیم؛ چراکه اطلاعات پایه ای آنها در مورد موضوع در محدود می باشد.

اجرای تدریس و فرآیند یاددهی یادگیری:

عنوان درس جدید بر روی پرده نمایش، نشان داده می شود.

تصاویری از انتخابات شورای دانش آموزی یکی از مدارس و انتخابات ریاست جمهوری پخش می شود.

از دانش آموزان پرسیده می‌شود به نظر شما تایید صلاحیت نمایندگان بر عهده کیست؟ بعد از پاسخ آنان، اسلایدی در مورد شورای نگهبان نمایش داده می شود.

از دانش آموزان پرسیده می شود انتخابات چند سال یکبار صورت می گیرد. (ارزشیابی تکوینی)

نقشه تهران و سمنان با تعداد جمعیت آن روی پرده نمایش داده می شود. از دانش آموزان پرسیده می شود به نظر شما تعداد جمعیت هر شهر نقشی در انتخاب نماینده آن شهر دارد؟ آنان قبلا قرار بود بر روی این موضوع از والدین خود سوال بپرسند تا در کلاس به صورت گروهی پاسخ دهند.

اقلیت مذهبی که دارای نماینده در ایران هستند بر روی پرده نمایش داده می شود.

از دانش آموزان پرسیده می شود آیا کشورهای دیگر اقلیتها دارای نماینده هستند و این سؤال مورد بحث و گفتگو قرار می گیرد در نتیجه توسط دبیر جمع بندی می شود.

سپس بر روی پرده راههای نظارت بر مصوبات مجلس نمایش داده می شود. و از یکی از دانش آموزان می خواهیم متن مورد نظر و مربوط به نظارت بر مصوبات مجلس را بخواند.

مردم از چه راههایی سوال یا پیشنهاد خود را با مجلس مطرح می کنند؟گروهها با هم مشورت می کنند و پاسخ خود را روی کاغذی بنویسند و نماینده گروه بیایید برای دیگران بخواند.

سؤالی پرسیده می شود که ما در حکومت چه نقشی داریم؟ (ارزشیابی تکوینی)

هر کدام از گروه ها بصورت شفاهی پاسخ را بیان می کنند.

جمع بندی و نتیجه گیری:

ما در جامعه زندگی می کنیم و می توانیم با شرکت در انتخابات نقش مهمی را در روند کشور ایفا کنیم. یکی از انتخاباتی که در ایران برگزار می شود انتخابات ریاست جمهوری است که افراد 18ساله ایرانی هر 4سال یک بار در انتخبات ریاست جمهوری شرکت می کنند. نمونه های دیگری انتخابات، برگزاری انتخابات شورای دانش آموزی و نمایندگان مجلس است.

ارزشیابی پایانی:

سوالات به صورت جمعی بیان می گردد اما به صورت فردی پرسیده می شود:

مردم از چه راه هایی بر تصمیمات مجلس نظارت می کنند؟

انتخابات نمایندگان مجلس چند سال یکبار صورت می گیرد؟

سوال و پیشنهادهای ما از چه راه هایی به مجلس مطرح می شود؟

اقلیت مذهبی که در مجلس دارای نماینده هستند کدامند؟

تعیین تکلیف و فعالیت های خارج از کلاس:

فعالیت درس را برای جلسه آینده پاسخ دهند.

دانش آموز مختار است که خاطره ای از انتخاباتی که والدینش در آن حضور داشته اند را بنویسد.

0

ضرورت آموزش قرآن کریم

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: اذا التبستْ علَیکمُ الفِتَنُ کِقِطَعِ المُظْلِم فعَلیکُم بالقرآن
آن زمان که فتنه ها چون پاره های شب تاریک به شما رو می آورند به قرآن پناه برید.
در دنیای مدرنیته ی امروز و ظهور فرقه های نوظهور و تبلیغ ابر رسانه ها بر هوی و هوس و ظلم و بیداد فرعونهای زمان، بیش از پیش لزوم توجه و تمسک به حبل الله احساس می گردد. ظلمتی که انسان امروز به آن گرفتار آمده با هیچ چراغی و نوری، به جز پرتو امیدبخش و حیات بخش قرآن روشن نخواهد شد. بدیهی است برای تمسک به قرآن و انس گرفتن بدان باید از همان دوران کودکی و آموزش مدرسه ای اقدام نمود و تفاوت چاه را از راه برای دانش آموزان بیان نمود و راه تشخیص ثواب و از ناثواب را به او آموخت.

اقدامات انجام شده در تدریس قرآن پایه چهارم و ششم