اداره کلاس درس: راهبردهای مدیریت کلاس درس کدامند؟
مقدمه:
بی گمان در دوران معاصر، حرفه تدریس یکی از دشوارترین مشاغل محسوب می گردد. چه آنکه علاوه بر آگاهی از دانش تخصصی، هر معلمی باید از هنر و تجربه تدریس نیز برخوردار باشد. معلمان موفق به شیوه های متفاوتی عمل می کنند، اما در یک رویکرد با هم مشترکند که آن، توانایی اداره کردن کلاس خود به طور موثر و کارامد
می باشد. بدون مهارت های مورد نیاز برای عملی کردن این کار حتی معلمان علاقمند و مطلع نیز شکست خواهند خورد. مهارتهای معین بسیاری وجود دارد که دارا بودن آن ها برای معلمان در درجه اول اهمیت قرار دارد و مدیریت کلاس از جمله مواردی است که معلمان برای ایفای موثر وظیفه خود به آنها نیاز دارند. مدیریت کلاس می تواند یکی از موثرترین عوامل و هسته ی اصلی مهارت های تدریس باشد که هم دانشجو-معلمان و هم معلمان با تجربه باید همواره آن را بهبود بخشند. از این رو در این مقاله سعی شده است راهبردهایی برای اداره موثر کلاس درس معرفی و پیشنهاد شود.
مفهوم اداره کلاس درس
صرف نظر از اینکه معلم با چه روشی آموزش می دهد و اهداف او از آموزش چه هستند، لازم است کلاس درس را به صورت موقعیتی مناسب برای یادگیری در آورد. به اقداماتی که معلم بدین منظور انجام می دهد اداره کلاس درس(مدیریت کلاس درس) می گویند.
تعاریف متعددی از اداره کلاس درس ارائه شده است که در ادامه برخی از آنها را از نظر می گذرانیم:
- وولفلک(2004): اداره کلاس درس را مورد استفاده قرار دادن فنون ایجاد و حفظ یک محیط سالم و خالی از مشکلات رفتاری می داند.
- فتسکو و مککلور(2005): اقداماتی که معلم برای ایجاد یک محیط سازنده به کار می گیرد.
- کروکشانک، جنکینس و متکالف(2006): استفاده از تدابیر و روش های مورد نیاز برای ایجاد و حفظ محیطی که در آن یادگیری صورت می گیرد.
ضرورت اداره کلاس درس
اداره صحیح کلاس درس از مسائل مهم آموزشی است زیرا از این طریق معلم می تواند رفتارهای مخرب و مزاحم را اصلاح نماید و با ایجاد محیطی آرام و بدون تنش و درگیری شرکت دانش آموزان را در فعالیت های یادگیری افزایش دهد. اداره کلاس درس به نحوی موثر فعالیت های یادگیری را در دانش آموزان به حداکثر می رساند.
در آموزش شاگرد محور دانش آموزان اغلب مشغول کار گروهی و یا کار بر روی پروژه های تحقیقی، نوشتن، آزمایش کردن و سایر فعالیت های فردی و گروهی هستند. و در جریان آموزش یادگیرنده محور همچنین این تمایل وجود دارد که معلم بیشتر راهنما و هدایت گر گروه و نیز تسهیل کننده باشد. در نتیجه در این نوع آموزش، اداره کلاس درس معنی دار نیست و عمدتاً اداره کلاس درس مربوط به آموزش معلم محور می شود زیرا در روش های این نوع آموزش است که دانش آموزان اغلب به طور گروهی در کلاس درس حضور می یابند و برای استفاده از تدریس معلم باید مقررات کلاس را رعایت کنند.
در تحلیل محیط کلاسی والتر دویل(1968) شش ویژگی را که بازتابی از پیچیدگی مشکلات بالقوه است را چنین بیان می کند.
♦ کلاس درس چند بعدی است. کلاس موقعیتی است که فعالیت های چند بعدی در آن ایجاد می شود. دامنه آن از فعالیت های تحصیلی مانند خواندن، نوشتن، حساب کردن تا فعالیت های اجتماعی مانند: بازی کردن، ارتباط با دوستان، و گفتگو را شامل می شود.
♦ فعالیت ها همزمان رخ می دهند. بسیاری از فعالیت های کلاسی به صورت همزمان جریان دارند. گروهی از دانش آموزان ممکن است پشت میز خود در حال نوشتن باشند، گروهی دیگر ممکن است در حال نقل داستانی برای معلم باشند، و یکی دیگر ممکن است با دیگری درحال دعوا کردن باشد و......
♦ وقایع در کلاس به سرعت رخ می دهند. وقایعی که در کلاس به سرعت رخ می دهند معمولا ًبه یک پاسخ فوری نیاز دارند. مانند جر و بحث کردن دو دانش آموز بر سر مالکیت دفترچه یادداشت و.....
♦ وقایع اغلب غیر قابل پیش بینی هستند. حتی اگر معلمی با دقت تمام فعالیت های روزانه را طراحی کند و سازماندهی قوی داشته باشد، باز اتفاقاتی رخ خواهد داد که هرگز انتظار آن نداشته است، مانند بیمار شدن ناگهانی یک شاگرد و.....
♦ مسائل محرمانه کمی وجود دارد. کلاس یک مکان عمومی است که شاگردان به نحوه برقراری نظم هنگام وقوع مشکلات و وقایع غیر منتظره و خنثی کردن آن ها توسط معلم نگاه می کنند.
♦ کلاس برای خود تاریخ و سابقه ای دارد. شاگردان از آن چه قبلاً در کلاسشان رخ داده است خاطراتی دارند. مثلاً آن ها به خاطر دارند که معلم چگونه با یک مشکل انضباطی برخورد کرده است.
انضباط
اگرچه اصطلاح انضباط را معلمان، مدیران، و دانش آموزان فراوان مورد استفاده قرار می دهند اما همیشه آن را بهترین کلمه ممکن برای آن منظور خاص نمی دانند. در واقع سال ها شده است که عبارت پسندیده تر مدیریت کلاس(اداره کلاس) به دلیل محترمانه تر بودن ترجیح داده می شود. یکی از دلایل این ترجیح به حرکت های فلسفی اخیر در تعلیم و تربیت بر می گردد که می توان گفت آسان گیرتر، انسان گراتر و کودک محورتر شده است.
تفاوت انضباط با اداره کلاس
اگر چه دواصطلاح ایجاد انضباط و مدیریت کلاس اغلب مترادف دانسته می شوند، میان آن ها تفاوت مهمی وجود دارد. به بیان ساده مدیریت کلاس به تنظیم فعالیت های کلاسی به منظور تسهیل تدریس و یادگیری اشاره دارد اما ایجاد انضباط به آن اعمالی اشاره می کند که معلمان به دلیل رفتارهای مختل کننده در فعالیت های کلاسی از جانب دانش آموزان انجام می دهند.
- آغاز کردن کلاس درس
روزها و هفته های آغاز مدرسه در اداره کلاس نقش مهمی دارند. معلمان این روزها را بهتر است با اهداف زیر آغازکنند:
- روش ها و قوانین خود را برای کلاس بیان نموده و همکاری شاگردان را برای پیروی از آن ها بخواهند.
- از شاگردان بخواهند به صورت موثر تمام فعالیت های یادگیری را ترتیب دهند.
راهبردهای پیشگیرانه در کلاس درس
بی تردید در کلاس درس نیز مانند طب باید به پیشگیری بیش از اصلاح اهمیت داد. راهبردهای پیشگیرانه به میزان زیاد به اداره کلاس بستگی دارد. یعنی به ترتیب دادن فعالیت های تدریس و یادگیری. یافتن توصیه هایی برای کمک به معلمان در مدیریت کلاس به منظور جلوگیری از بروز مشکلات انضباطی مشکل نیست، بلکه مهمترین عامل در کلاس درس شخصیت معلم است زیرا دانش آموزان در مجموعه ویژگی های فرار و انتزاعی شخصیت را تعریف می کنند و دلایلی برای دوست داشتن یا دوست نداشتن معلمان می یابند.
راهبردهای آموزشی برای شروع سال تحصیلی
● انتظاراتی را به کار گرفته و تردیدها را برطرف کنید. در آغاز سال تحصیلی شاگردان نمی دانند چه انتظاراتی در کلاس های درس از آن ها می رود. بنابراین در روزهای اول مدرسه انتظارات خود را برای کار و رفتار شاگردان ارائه دهید.
● اطمینان پیدا کنید که تجارب شاگرد موفقیت آمیز باشد. در هفته اول آموزشگاه (تحصیل) زمینه فعالیت ها و تکالیف باید به گونه ای طراحی شوند که شاگردان بتوانند موفق شوند.
● در دسترس و قابل دیدن باشید. به شاگردان نشان دهید که شما کسی هستید که هنگام نیاز، می توانند به شما رو آورند.
● آماده برای وظیفه باشید. حتی اگر شما قوانین و دستورات کلاس را به روشنی بیان کنید، باز هم برخی از دانش آموزان فراموش می کنند و بعضی از آن ها به ویژه در هفته های آغاز مدرسه به دنبال آزمون این موضوع هستند که تا چه حد قوانین را به کار خواهید بست.
هدف اداره کلاس: اداره کلاس به طورموثر دو هدف اصلی دارد: نخست آن که به شاگردان کمک کند تا زمان بیشتری را صرف یادگیری و وقت کمتری را صرف فعالیت های بدون جهت کنند و دوم این که از ایجاد مشکلات تحصیلی و هیجانی در شاگردان پیشگیری کند.
ایجاد یک محیط مثبت برای یادگیری:
راهبردهای کلی شامل استفاده از راهبردها ی مقتدرانه و اداره موثر فعالیت های گروهی می شود.
استفاده از راهبرد مقتدرانه: این راهبرد برای اداره کلاس درس، دانش آموزان را تشویق می کند تا متفکران و عمل کنندگان مستقلی باشند. این راهبرد نقطه مقابل دو راهبرد مستبدانه و آزادگذاری است. راهبرد مستبدانه اداره کلاس درس محدود کننده و تنبیه گر است. تمرکز اصلی در این روش حفظ نظم و ترتیب است تا آموزش و یادگیری. این معلمان محدودیت و کنترل شدیدی بر شاگردان خود دارند و نیز مبادله(ارتباط) کمی با شاگردان خود دارند.
راهبرد آزادگذاری در اداره کلاس به شاگردان، خودگردانی قابل توجهی می دهد اما برای آن ها حمایت کمی به منظور ایجاد مهارت های یادگیری و اداره رفتار فراهم می سازد.
اداره موثر بر رفتار گروه: در این قسمت بر مدیریت اثربخش تمرکز می کنیم.
کلاس های اثر بخش موارد زیر را انجام می دهند:
- همراهی می کنند. یعنی معلمان از نزدیک به طور منظم مراقب شاگردان هستند. این روش به آن ها اجازه می دهد که قبل از وقوع رفتار نامناسب، مانع آن شوند.
- با موقعیت های متداخل به نحوی موثر انطباق پیدا می کنند. یعنی اداره کنندگان موثر با موقعیت متداخل(همزمان) به نحو موثری رفتار می کنند.
- روانی و استمرار در درس ها را حفظ می کنند. آن ها جریان درس را به نرمی پیگیری می کنند و علاقه شاگردان را حفظ می کنند و به آن ها فرصت نمی دهند که به سادگی دچار آشفتگی شوند.
خودانضباطی و مذاکره
خودانضباطی یعنی اینکه ما مسئولیت نظم دادن به خود را با مقرراتی که از سوی سوی جامعه تعیین شده است بدون نیازبه قدرت بالاتری که هر لحظه به ما بگوید که چه باید بکنیم، بپذیریم. گلاسر (1969) در کتاب خود با عنوان «مدارس بدون شکست» دیدگاهی را پیشنهاد کرده است که بر اساس آن اگر کودکان بتوانند درک کنند که چرا قواعد معینی به اجرا در می آیند یا در مورد رفتارهای مطلوب در کلاس با آن ها صحبت شود مشکلات مربوط به اداره کلاس درس کمتر خواهد شد. گلاسر ادعا می کند که صرف وقت از طرف معلمان برای توضیح مقرراتی که خود به آن ها اعتقاد دارند و همچنین درخواست از دانش آموزان برای نظر دادن برای تعدیل این مقررات با ارائه مقررات جدید مورد نظر خودشان مفید و ارزشمند است، بنابراین یکی از سوال های بنیادی و مهم در مورد مذاکره، صرفا این نیست که درباره چه چیزی باید مذاکره کرد، بلکه این است که کودکان چگونه می توانند نیاز به مقررات را درک کنند.
یکی از عوامل اصلی ذکر شده برای فرسودگی روانی معلمان فقدان انضباط در کلاس است. برخی تاکتیک ها وجود دارند که معلمان می توانند جهت کمک به حداکثر استفاده از زمان یادگیری در کلاس از آن ها بهره ببرند.
برنامه ریزی
برنامه ریزی خوب کمک زیادی به ایجاد فضای مناسب در کلاس می کند و این خود باعث تسهیل یادگیری می شود. برنامه ریزی به معنای این است که هر روز برنامه های درسی و هر آن چه برای اجرای این برنامه ها لازم است آماده کنیم.
مارزانو(1992) برای ایجاد کمک به ایجاد احساس مقبولیت در دانش آموزان این نکات را پیشنهاد می کند:
با همه دانش آموزان تماس چشمی داشته باشید.
حتما به چهار گوشه کلاس توجه کنید. در کلاس حرکت کنید تا مطمئن شوید هیچ کس مورد بی توجهی قرار نگرفته است.
همه دانش آموزان را با نام کوچک یا نام مورد علاقه شان صدا بزنید.
به سمت شاگردان حرکت کنید و نزدیک به آن ها باقی بمانید. به صورت فردی با آن ها صحبت کنید و با آن ها آشنا شوید.
به اشکال پسندیده مثلا دست دادن در جشن ها با آن ها ارتباط برقرار کنید.
از برخی نکات زیر برای سوال پرسیدن استفاده کنید.
▪ به دانش آموزان وقت کافی دهید تا پاسخ دهند.
▪ برای کمک به دانش آموزانی که در پاسخ گویی به پرسش های شفاهی دچار مشکل هستند نکاتی را توصیه کنید.
▪ اگر به نظر می رسد دانش آموز در فهم سوال دچار مشکل و سردرگمی است آن را به شکل دیگری مطرح کنید.
▪ برای بخشی از پاسخ که صحیح است ارزش قائل شوید.
▪ هرگز دانش آموزی را که پاسخ سوال را نمی داند تحقیر نکنید.
▪ در کلاستان جوی ایجاد کنید که بگوید پاسخ اشتباه اشکالی ندارد بلکه تلاش نکردن اشکال دارد.
مدیران اثربخش
مدیران اثر بخش رهبران خوبی هستند. آن ها رفتاری که ازدانش آموز انتظار دارند را الگوسازی می کنند و دانش آموزان را راهنمایی می کنند تا متوجه شوند منظور از رفتار مثبت چیست. آن ها همچنین به دانش آموزان کمک می کنند تا تا اهداف شخصی برای یادگیری تعیین کنند.
برای پشتکار در یادگیری و پیشگیری ار انصراف دانش آموزان به هنگام مواجهه با مشکلات یادگیری باید مستقیما هدف گذاری را آموزش دهید. دانش آموزان خودشان باید ببینند در یادگیری به چه جهتی می روند و به چه نحوی پیشرفت می کنند. به هنگام درس دادن اهداف یادگیری درس را به دانش آموزان بگویید و بر آنها تاکید کنید تا دانش آموزان متوجه شوند.
در مورد دانش آموزان کم سن و سال که نمی توانند بخوانند، این اهداف را به خانه و برای والدینشان بفرستید، و برای نشان دادن آنچه باید انجام دهند از تصویر استفاده کنید. از دانش آموزان بخواهید که برای یادگیری، اهداف شخصی تعیین کنند و در مورد چگونگی حرکت آن ها به سوی اهدافشان، به آن ها بازخورد دهید.
در پایان معلمان اثربخش با اطمینان از اینکه دانش آموزان پیش از آغاز به تمرین مستقل، مطالب و رویه ها را متوجه شده اند فشار روانی را به حداقل می رسانند.
راهبردهای آموزشی
1) راهبردهای به کارگیری قوانین در کلاس درس
2) رهنمودهای آموزشی برای ایجاد روابط مثبت با شاگردان
3) راهبردهای آموزشی برای وادار کردن شاگردان به مشارکت و مسئولیت پذیری
4) پیشنهادهایی برای حفظ کنترل کلاس درس
5) راهبردهای مدیریت موفق کلاس
1) راهبردهای به کارگیری قوانین در کلاس درس
◄قوانین باید منطقی و ضروری باشند.
◄قوانین باید روشن و قابل درک باشد. اگر قوانین کلی دارید، اطمینان پیدا کنید که معنای آن ها مشخص شده است.
◄قوانین باید با اهداف یادگیری و آموزشی هماهنگ باشد.
◄ قوانین کلاس باید با قوانین مدرسه هماهنگ باشد.
2) رهنمودهای آموزشی برای ایجاد روابط مثبت با شاگردان
◄شاگردان را به مشارکت و پذیرش مسئولیت وادار کنید.
◄به رفتار مناسب پاداش دهید.
◄تقویت کننده های موثر را انتخاب کنید.
◄از رهنمود و شکل دهی به طور موثر استفاده کنید.
◄از پاداش به منظور فراهم کردن اطلاعاتی درباره مهارت استفاده کنید نه کنترل رفتار شاگردان. یعنی پاداش هایی که در مورد تسلط شاگردان اطلاعاتی فراهم می آورند می توانند انگیزش درونی و احساس مسئولیت آن ها را افزایش دهند اما پاداش هایی که به منظور کنترل رفتار شاگرد به کار می روند کمتر احتمال دارد که مسئولیت و خودتنظیمی را تسهیل کنند.
3) راهبردهای آموزشی برای وادار کردن شاگردان به مشارکت و مسئولیت پذیری
◄شاگردان رادر طراحی، ابتکار و آموزش کلاس و مدرسه شرکت دهید.
◄شاگردان را تشویق کنید تا درباره رفتار خود قضاوت کنند.
◄عذرها را نپذیرید، عذرخواهی فقط برای فرار و اجتناب از مسئولیت است. اجازه ندهید به موضوع عذرخواهی وارد شوند، بلکه از آن ها بپرسید در موقعیت بعدی چه کار خواهند کرد.
4) پیشنهادهایی برای حفظ کنترل کلاس درس
◄در فکر ایجاد قوانینی برای کلاس باشید. شما می توانید از دردسرهای زیادی جلوگیری کنید به شرط اینکه در اولین روز قوانین خاصی را که در کلاستان اعمال خواهد شد مطرح کنید.
◄صمیمی ولی قاطع و با اطمینان عمل کنید مخصوصا در اولین روز. اولین دقایق هر کلاس از لحاظ رعایت انضباط بسیار اهمیت دارد. دانش آموزان شما را ارزیابی می کنند، مخصوصا اگر بدانند که معلم جدیدی هستید. اگر هراسان و با عدم اعتماد به خود عمل کنید احتمالا با مشکل روبرو خواهید شد.
◄انواع شیوه های نفوذ را از قبل طراحی کنید. اگر از قبل آمادگی داشته باشید ممکن است بسیاری از دردسرها، پریشانی ها و فشارها مصون بمانید.
◄از تهدید خودداری کنید. تا حد ممکن از آزمایش نیرو در حضور کلاس خودداری کنید. حل اختلافات شدید در خلوت به مراتب بهتر و مطمئنتر خواهد بود.
◄سریع العمل، با ثبات و منطقی باشید. هر کوششی برای کنترل رفتار در صورتی که از عملی که مسبب آن رفتار بوده فاصله داشته باشد بی نتیجه است. برای اینکه دانش آموز(فرد خطاکار) ارتباط بین رفتار خود و عمل متقابل را درک کند باید عمل و رفتار متقابل بلافاصله پشت سر هم قرار گیرند تا دانش آموز رابطه بین این دو را بفهمد.
◄استفاده از شیوه های تغییر رفتار را در نظر داشته باشید.
5) راهبردهای مدیریت موفق کلاس
◄حضور به موقع: علت بسیاری از مشکلات کلاس، دیر رسیدن معلم به کلاس یا آماده کردن ابزار و وسائل بعد از استقرار دانش آموزان در کلاس است.
◄آمادگی کامل: منظور از آمادگی کامل تنها در امور مهم مثل آمادگی در موضوع درس نیست، بلکه به امور جزئی هم مانند ابزار و وسائل نظر دارد.
◄استقرار سریع کلاس برای شروع: همین که معلم و دانش آموزان در کلاس حاضر شوند درس باید سریعا طبق برنامه آغاز شود.
◄تاکید بر همکاری کلاس: باید قیل از شروع کار همکاری کامل از سوی همه وجود داشته باشد. یکی از راه های جلب توجه صدا کردن نام دانش آموزان است.
◄استفاده قاطع و موثر از صدا: وسیله ارتباطی میان معلم و دانش آموز صداست. این وسیله باید برای برقراری ارتباط، روشن و واضح به کار رود.
◄هشیاری نسبت به وقایع کلاس: معلمین موفق این احساس را در کلاس ایجاد می کنند که در پشت سر هم چشم دارند.
◄ تجزیه و تحلیل وقایع کلاس: معلم دلایل پنهان رفتار دانش آموزان را هم بشناسد.
◄داشتن فنون و روش شناخته شده برای مقابله با بحران ها: موقعیت های بسیاری وجود دارند که بحران های کوچکی ایجاد می کنند و اگر دانش آموزان ومعلم هر دو آمادگی داشته و به درستی بدانند چه کاری باید انجام شود می توان این وقایع را به سادگی و بدون تهدید کنترل کلاس رفع کرد.
◄بذل توجه مناسب معلم: تحلیلی از تعامل کلاسی نشان می دهدکه معلمین مقدار نامتناسبی از وقت خود را صرف افراد یا گروه های خاص می کنند. مثلا با بچه های باهوشتر دوست تر هستند. معلم با زمان بندی مناسب می تواند رهنمودهای مناسبی به تک تک بچه ها بدهد و کمک کند تا احساس کنند که او مراقب کار آن ها و پیشرفتشان است.
◄پرهیز از مقایسه: مقایسه یعنی اینکه به برخی از شاگردان گفته شود که عملکرد آن ها در حد معیارهای دیگران نیست. این کار نه تنها باعث می شود که افراد مورد مقایسه نسبت به معلم دشمنی و رنجش پیدا کنند، بلکه باعث تقسیم کلاس نیز می شود.
◄سریع نمره دادن: کاری که به سرعت نمره داده شود و به شاگرد پس داده شود نه تنها به یادگیری آن ها کمک می کند، بلکه به معلم نیز در یادداشت پیشرفت و به رفع اشکالات کمک می کند.
◄اطمینان از وفای به عهد: اگر معلم قول دهد که به نحوی به یک دانش آموز کمک کند یا کار خاصی را برای کلاس انجام دهد این قول باید قابل اجرا بوده و به آن عمل شود.
◄استفاده خوب از سوال ها: سوالات مقدماتی و متنوع معلم باعث حفظ علاقه شاگردان شده و به تمرکز حواس و توجه آن ها نسبت به معلم کمک می کند.
◄فراهم آوردن موقعیت های مناسب برای فعالیت های تجربی: صحبت کردن معلم در ارائه بخشی از درس نباید بیش از یک دقیقه تا یک دقیقه و نیم به ازای هر سال از سن دانش آموزان وقت بگیرد(بسته به توانایی کلاس) همین که این مدت به سر آید باید به شاگردان فرصتی برای کار عملی داده شود.
◄هر جا کار عملی وجود دارد وظائف عادی کلاس را به دانش آموزان بسپارید: دانش آموزان خیلی دوست دارند وظائفی را که در کلاس به آن ها واگذار می شود انجام دهند. این کار بیانگر اعتماد معلم به آن ها و جایگاه ایشان به عنوان اعضای با ارزش کلاس می باشد.
◄برقراری نظم و ترتیب فیزیکی قابل استفاده در کلاس: معلم باید قبل از شروع کلاس نحوه قرار گرفتن اشیاء را مشاهده کند و مطمئن شود که همه چیز مرتب است.
◄چاره جویی برای مشکلات دانش آموزان: اداره خوب کلاس باید فرصت هایی را برای طرح مشکلات دانش آموزان فراهم کند تا در آن دانش آموزان احساس کنند که معلم برای دیدگاه آن ها ارزش قائل است.
◄به پایان رساندن درس با موفقیت: علاوه بر اینکه معلم در پایان کلاس باید زمان کافی به دانش آموزان بدهد تا اشکالات خود را رفع کنند و راهنمایی ها و کارهای لازم را به آن ها ارائه دهد، جدا شدن از کلاس با واژه ها یا رفتارهای دوستانه هم اهمیت دارد. ترک خوشایند کلاس درس دارای این فایده است که به دانش آموز متذکر می شود که علی رغم همه مشکلاتی که در طی کلاس وجود دارد، معلم چندان ناراحت نیست و این روش مفیدی برای ابراز این نکته به دانش آموزان مشکل دار است که رفتار آن ها تاثیر چندانی نداشته است.
سبک های مختلف اداره کلاس درس
بر اساس یک دسته بندی، برای اداره کلاس درس سه سبک پیشنهاد شده است:
● سبک اقتدار گرایانه(دموکراسی قانون مدار)
● سبک مستبدانه(تحکم آمیز)
●سبک آزادگذاری(بی عنان، آسان گیری)
سبک اقتدارگرایانه: در کلاس هایی که به این سبک اداره می شود، معلم و شاگرد با توجه به رعایت حقوق یکدیگر رفتار می کنند و نسبت به هم احترام کامل به جا می آورند. در این شرایط آموزشی رفتارها در محدوده قوانین و مقرراتی صورت می گیرد که خود وضع کرده اند و یا دیگران وضع کرده اند و آن ها قبولشان کرده اند.
دانش آموزان و دانشجویان معلمان اقتدارگرا دارای اعتماد به نفس اند، در ارضای نیازهای خود عجله نمی کنند، با دوستانشان به خوبی کنار می آیند و از عزت نفس بالایی برخوردارند.
سبک مستبدانه: در این سبک تنها معلم است که بر کل کلاس حکومت می کند و هیچ شاگردی حق اظهار وجود ندارد. در این سبک مدیریت، قوانین یا مقرراتی وجود ندارد یا اگر هم وجود دارد به نفع معلم تفسیر می شود.
دانش آموزان این سبک به وسیله معلمان خود کنترل و محدود می شوند. این دانش آموزان یادگیرندگان منفعلی هستند و مهارت های ارتباطی ضعیفی دارند.
سبک آزادگذاری: در این سبک هیچ قاعده و ضابطه ای حاکم بر رفتار دانش آموز نیست و هر کسی به هر طریقی که دلش می خواهد رفتارو عمل می کند.
دانش آموزان این گونه کلاس ها از مهارت های تحصیلی ناکافی و کنترل شخصی ضعیفی برخوردارند.
سبک مناسب اداره کلاس درس
بهترین سبک اداره کلاس درس سبک اقتدارگرایی آزادمنشانه یا دموکراسی قانون مدارانه است(سیف، 1387). به باور چایلد(2004) بهتر است معلم خود را به یک سبک واحد مقید نکند و در مواقع لزوم از سبک های دیگر نیز استفاده نماید. "با توجه به تنوع موقعیت های کلاسی به نظر می رسد که استفاده از هر یک از سبک های کلاس داری در موقعیت های خاص خودش می تواند مفید باشد"(ص 409).
راهکارهای اصلاحی
راه کارهای اصلاحی گوناگونی در اختیار معلم است که ما به دو نوع از آن ها اشاره می کنیم.
1) استدلال کردن
2)استفاده از روش های تغییر رفتار
استدلال کردن
استدلال کردن یعنی دادن توضیحات منطقی. بنابراین استدلال کردن به منزله یک راه کار اصلاحی عبارت است از، ارائه دلایلی به کودکان برای انجان ندادن رفتار نابهنجار و یا دلایلی برای انجام رفتاری دیگر.
به جای گفتن: انگشت هایت را نشکن چون مجبور خواهی شد پس از تعطیلی در کلاس بمانی
می گوییم: انگشت هایت را نشکن چون حواس دیگران را پرت می کنی و مزاحم مطالعه آن ها می شوی.
واضح است که در جمله اول از تهدید و تنبیه استفاده شده است اما در جمله دوم از استدلال استفاده شده است.
تعدادی از پژوهشگران موفقیت نسبی انواع گوناگون دلایلی را که ممکن است برای جلوگیری از انجام رفتاری برای کودکان آورده شود مورد بررسی قرار داده اند.
پارک(1974) گزارش می کند که دلایلی که بر شئ تاکید می کنند (مانند: اسباب بازی ممکن است بشکند) برای کودکان کم سن و سال تر موثرتر است.
هافمن(1970)دریافت که برای کودکان بزرگتر دلایلی که بر پیامدهای رفتار آن ها برای افراد دیگر تاکید می کنند (استدلال متمرکز بر دیگران) از دلایلی که بر پیامدهای رفتار برای خود آن ها تاکید دارند ترغیب کننده تر هستند. به بیان دیگر اگر آزمایشگر بگوید با آن اسباب بازی، بازی نکن چون صاحب آن ناراحت می شود آزمودنی به احتمال بیشتر با اسباب بازی، بازی نمی کند تا اینکه بگوید: با آن اسباب بازی، بازی نکن چون ممکن است بشکند و این سبب ناراحتی تو خواهد شد.
والتر و گروسک(1977) نیز می گویند که استدلالی که سبب برانگیختن همدلی برای دیگران شود از استدلالی که بر پیامدهای شخصی متمرکز باشد، موثرتر است بویژه پس از شش سالگی. پس با افزایش رشد فکری و اخلاقی، کودکان به دلایل مربوط به انتزاعیات و موضوع های آرمانی بیشتر پاسخ می دهند و پیامدهای عینی بلافصل برای آن ها اهمیت کمتری پیدا می کند.
از گفته های بالا چنین بر می آید که: بهتر است برای تقاضایی که از کودکان کم سن و سالتر داریم دلایل مشخص و ملموس بیاوریم. اما پس از اینکه کودکان به سن مدرسه رسیدند دلایل انتزاعی ترجیح دارند. مهم تر از همه این که دلایلی که متمرکز بر دیگران است برانگیزاننده همدلی با دیگران می باشد و تاثیر بیشتری دارد.
علاوه بر ملاحظات اخلاقی و انسانی که استدلال را بر تنبیه مرجح می دارد، به چندین دلیل علمی نیز استدلال بر تنبیه ترجیح دارد.
1) فرد تنبیه گر سرمشق پرخاشگری برای دانش آموز می شود. در واقع کارهای فرد تنبیه کننده این پیام را می دهد که یک روش مقبول برای رویارویی با موقعیت های مشکل، ابراز قدرت در قالب تنبیه است. اما استدلال کردن با کودک و آوردن دلیل برای رفتار مطلوب، یعنی یکی از شیوه های برخورد با مشکل، استفاده حساب شده از نیروی فکر است.
2) برتری دیگر راهکار استدلال آن است که با این روش به طور طبیعی می توان رفتارهای مطلوب جانشینی را توصیف کرد به بیان دیگر استدلال محدود به آوردن دلایلی برای اینکه چرا نباید رفتاری را انجام داد، نمی شود بلکه همچنین می توان برای توضیح این که چرا بعضی رفتارها را باید انجام داد از آن استفاده کرد.
استفاده از روش ها و اصول تغییر رفتار در اداره کلاس درس
تغییر رفتار: منظور از تغییر رفتار، استفاده از اصول و روش های روان شناسی یادگیری به ویژه روان شناسی یادگیری رفتاری با هدف اصلاح رفتار دانش آموزان است. اصطلاح دقیق تری که معمولا به جای آن به کار می رود تحلیل کاربردی رفتار است که به معنای کاربست اصول یادگیری رفتاری به قصد فهمیدن و تغییر رفتار است.
روش های تغییر و اصلاح رفتار به چهار دسته تقسیم می شوند:
- روش های افزایش نیرومندی رفتارهای مطلوب موجود
- روش های ایجاد رفتارهای مطلوب تازه
- روش های نگهداری رفتارهای مطلوب
- روش های کاهش و حذف رفتارهای نامطلوب
روش های افزایش نیرومندی رفتارهای مطلوب موجود
این روش ها به دو دسته تقسیم می شوند. نخست: تقویت مثبت و دوم: تقویت منفی
تقویت مثبت: بهترین و موثرترین روش افزایش نیرومندی رفتار است. و فرایندی است که در آن تقویت کننده مثبت بعد از رفتار منجر به نیرومند شدن آن رفتار می شود.
انواع تقویت کننده های مثبت:
1) تقویت کننده های نخستین: ذاتا اثر تقویت کنندگی داشته و به بقای ارگانیسم وابسته اند. مانند:آب، غذا، هوا، خواب، و......
2) تقویت کننده های شرطی: در اثر مجاورت با تقویت کننده های نخستین یا تقویت کننده های شرطی نیرومندخاصیت تقویتی پیدا کرده اند. مانند: جایزه، نمره، مقام، پول، و.....
3) تقویت کننده های تعمیم یافته: تقویت کننده هایی که در موقعیت های متعدد خاصیت تقویت کنندگی داشته باشند تعمیم یافته می گویند زیرا اثر تقویتی از یک موقعیت به موقعیت دیگر تعمیم پیدا کرده است. مانند پول که تقریبا تحت هر شرایطی و برای هر کسی خاصیت تقویت کنندگی دارد.
4) تقویت کننده های اجتماعی: به آن دسته از تقویت کننده هایی گفته می شود که به وسیله دیگران و در یک موقعیت اجتماعی به فرد داده می شود. مانند: توجه کردن، لبخند زدن، و.....
5) تقویت کننده های پته ای(معاوضه ای): به یک تکه کاغذ، ژتون، مهر و.... گفته می شود که پس از رفتار مطلوب شخص به او داده می شود و شخص می تواند بعدا آن را با غذا، شیرینی و یا سایر تقویت کننده های مورد علاقه اش عوض کند.
6) تقویت کننده های فعالیتی: از فعالیت هایی که کودکان دوست دارند انجام دهند می توان به عنوان تقویت کننده هایی برای فعالیت هایی که کمتر به آن ها می پردازند استفاده کرد. این برگرفته شده از اصل پریماک است که حاکی از آن است انجام فعالیت های دارای فراوانی زیاد را می توان به انجام رفتارهای با فراوانی کم وابسته کرد و از این طریق رفتار ضعیف را نیرومند ساخت.
7) تقویت کننده های قابل دستکاری: به فرصت بازی کردن با اسباب بازی، نقاشی کردن با مداد رنگی، گذاشتن نوار در کاست و.....گفته می شود.
8) تقویت کننده های بازخوردی: به اطلاعاتی که از نتایج کار یا رفتار یک فرد به او داده می شود بازخورد می گویند. بازخورد حاصل از نتایج اعمال افراد به ویژه اگر بر پیشرفت تاکید کند نوعی تقویت کننده نیرومند است.
9) تقویت کننده های بیرونی: به آن تقویت کننده هایی که توسط یک فردی دیگر به شخص داده می شود می گویند.
10) تقویت کننده های درونی: آن هایی هستند که کنترل آن ها به دست خود شخص است. مانند وقتی که به فرد گفته می شود که موفقیتش را اینطوری تایید کند: شیرین کاشتم، دستم درد نکند و.....
تقویت منفی: تفاوت تقویت منفی با تقویت مثبت این است که در تقویت مثبت ارائه تقویت کننده مثبت رفتار را نیرومند می سازد اما در تقویت منفی حذف تقویت کننده یا جلوگیری از وقوع آن موجب افزایش رفتار می شود.
انواع تقویت کننده های منفی:
1) تقویت کننده های منفی نخستین:که مانندتقویت کننده های مثبت نخستین به بقای ارگانیسم وابسته اند مثل: ضربات کتک، شلاق، حرارت زیاد و.....
2) تقویت کننده های منفی شرطی: که با همراه شدن با تقویت کننده های منفی نخستین خاصیت تقویت کنندگی پیدا کرده اند. مانند: گفتن "نکن" از سوی مادر به هنگام نزدیک شدن بچه به بخاری داغ.
تقویت منفی به دو صورت موجب افزایش رفتار می شود:
● یادگیری گریز(گریز آموزی)
● یادگیری اجتنابی(شرطی سازی اجتنابی)
مشکل بزرگ تقویت منفی این است که اول باید محرک آزارنده را در مورد شخص اعمال کنیم تا بعد بتوانیم با حذف آن موجب افزایش نیرومندی رفتار شویم.
روش های ایجاد رفتارهای مطلوب تازه
شکل دهی: در این روش معلم یکی از اجزای ساده رفتار دانش آموز را بر می گزیند و به تدریج بر پیچیدگی آن می افزاید تا به رفتار مورد نظر برسد. به این روش تقویت تقریب های متوالی نیز می گویند. اصل مهم این روش این است که هر مرحله یا تقریب را آن قدر باید تقویت کرد تا فرد در آن مهارت پیدا کند آن گاه تقریب بعدی را که نسبت به رفتار نهایی از تقریب قبلی اندکی کامل تر است تقویت کرد حلقه قبلی را دیگر نباید تقویت کرد. یکی از کاربردهای مهم این روش در آموزش برنامه ای است.
زنجیره سازی: در زنجیره سازی، با زنجیرکردن تعدادی رفتار ساده که معمولا یادگیرنده آن ها را از قبل آموخته است به هم وصل می کند و از مجموعه آن ها رفتار پیچیده تری تولید می کند.
تفاوت زنجیر کردن با شکل دادن: در روش شکل دهی تمام تقریب ها (اجزای رفتار) مرحله به مرحله تقویت می شوند اما در زنجیر کردن تنها آخرین حلقه رفتار تقویت می شود.
زنجیره سازی وارونه: در این روش ابتدا آخرین رفتار را تقویت می کنیم، بعد رفتار نهایی را وقتی که رفتار قبل از آن نیز انجام گرفت تقویت می کنیم، وبه همین طریق ادامه می دهیم تا زمانی که همه حلقه های زنجیره رفتار از آغاز تا انجام صورت پذیرد و آن وقت یادگیرنده را تقویت می کنیم.
محو کردن: به روشی که توسط آن محرک های کنترل کننده رفتار تدریجا با محرک های کنترل کننده دیگر جایگزین (جانشین) می شوند، روش محو کردن می گویند.
روش های نگهداری رفتارهای مطلوب
تقویت پیوسته در آغاز یادگیری ضروری است اما پس از آن که رفتار مورد نظر به خوبی آموخته شد و یا فراوانی آن به سطح دلخواه رسید باید تقویت پیاپی را رها کرده و از روش تقویت ناپیاپی (ناپیوسته) استفاده کنیم.
برنامه های تقویت:
تقویت نسبی یا نسبتی: ثابت، متغیر
تقویت فاصله ای: ثابت، متغیر
برنامه نسبت ثابت: وقتی که تقویت پاسخ معینی از دانش آموزان به دادن تعداد ثابتی از آن نوع پاسخ وابسته شود برنامه نسبت ثابت می گویند. مثال: حل تعداد معینی از مسائل ریاضی از طرف دانش آموز و دادن نمره از سوی معلم.
ویژگی این برنامه: سرعت پاسخ دهی بالا. زیرا هر چه بیشتر پاسخ دهد دفعات بیشتری تقویت می شود.
برنامه نسبت متغیر: بر دانش آموز معلوم نیست که بعد دادن چند پاسخ تقویت خواهد شد اما می داند که دیر یا زود تقویت دریافت خواهد کرد. مثال: وقتی که معلم بدون تعیین تعداد تمرین هایی که دانش آموزان باید انجام دهند تا تقویت دریافت کنند از آن ها می خواهد تا مرتبا تمریناتشان را انجام دهند و هر بار یک دانش آموز رابه طور تصادفی انتخاب کرده و او را تقویت می کند.
برنامه فاصله ثابت: در این برنامه تقویت، دانش آموز بعد از گذشت زمان ثابتی از پاسخدهی تقویت می شود. مثال:معلم هر پنج شنبه تکالیف تمام دانش آموزان را می بیند.
در این برنامه چون فرد از قبل می داند که چه وقت تقویت خواهد شد پس از هر بار تقویت شدن ممکن است برای مدتی از پاسخدهی باز بماند و وقتی که لحظات آخر فاصله زمانی فرا می رسد به پاسخ دادن بپردازد.
برنامه فاصله ای متغیر: در این برنامه فاصله های زمانی بین تقویت ها متغیر است و دانش آموز از قبل نمی داند که پس از پاسخدهی چه وقت تقویت خواهد شد اما مطمئن است که دیر یا زود تقویت خواهد شد. مثال: معلمی که در طول ترم به طور غیرمنتظره ای امتحان می گیرد.
تمام برنامه های تقویت ناپیاپی از تقویت پیوسته مقاومت بیشتری در برابر خاموشی و نرخ بیشتر پاسخ دهی را در ضمن یادگیری تولید می کنند. به طور کلی برنامه نسبت متغیر بیشترین نرخ پاسخ دهی را تولید می کند. بعد از آن به ترتیب: برنامه نسبت ثابت، برنامه فاصله ای متغیر، برنامه فاصله ای ثابت و بالاخره برنامه تقویت پیاپی قرار دارند.
رقیق کردن برنامه تقویتی:
اگر چه برنامه تقویت پیوسته در آغاز یادگیری مفید است اما ادامه آن ضرورت ندارد و دارای اشکالاتی نیز هست. مهم ترین اشکال آن حساسیت زیاد در برابر خاموشی است علاوه بر این، برنامه تقویت پیاپی دارای اشکالات دیگری نیز هست که در زیر آورده ایم:
1)در تقویت به ویژه اگر تقویت کننده های مورد استفاده، تقویت کننده های نخستین باشند سریعا به سیری و اشباع منجر شده و در نتیجه انگیزش یادگیرنده برای پاسخ دادن از بین می رود.
2) این برنامه تقویتی از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست.
3) تقویت یادگیرندگان به طور پیاپی ممکن است باعث شود دیگران معلم یا تغییر دهنده رفتاررا متهم سازند که او دانش آموز را طوری بار می آورد که هر وقت کاری انجام می دهد در ازای آن تقویتی درخواست می کند.
از این رو برنامه تقویت پیاپی در مرحله اکتساب یادگیری بیشترین اثربخشی را دارد اما برای ادامه رفتار یعنی در مرحله نگهداری استفاده از برنامه های ناپیاپی مفید است.
برای نگهداری و ادامه یک رفتار تازه آموخته شده، پس از طی یک دوره تقویت پیوسته و کسب اطمینان از اینکه رفتار به خوبی آموخته شده است، رفتار را وارد یک دوره تقویت ناپیاپی کرده و از تعداد تقویت ها می کاهیم تا اینکه رفتار زیر کنترل محرک های تقویت کننده محیط طبیعی در آید که این جریات کاهش دادن تدریجی تقویت را رقیق کردن می گویند.
روش های کاهش و حذف رفتارهای نامطلوب:
1) روش های مثبت کاهش رفتار (روش های غیر مستقیم)
2) روش های منفی کاهش رفتار (روش های مستقیم)
روش های مثبت کاهش رفتار (روش های غیر مستقیم)
تقویت تفکیکی رفتارها با نرخ کم: تقویت به پاسخ هایی که به تعداد کمتری انجام می شوند وابسته است. برای این منظور باید تعیین کرد که دانش آموز در فاصله زمانی معین چند پاسخ باید بدهد.
بعضی رفتارها اگر با فراوانی یا نرخ کم انجام شوند مطلوبند اما اگر به میزان بیش از حد نیاز انجام گیرند نامطلوب یا مضرند بنابراین با این روش می توان این رفتارها را اصلاح کرد. مثال: صحبت کردن بیش از حد دانش آموز.
تقویت تفکیکی رفتارهای دیگر: در این روش هرگونه رفتار مطلوب فرد بجز رفتار نامطلوبی را که قصد حذف آن داریم تقویت می شود. به این روش، روش حذف آموزی نیز می گویند چون در این روش تقویت وابسته به انجام ندادن رفتار نامطلوب است نه انجام دادن آن. مثال: رفتار خارج شدن دانش آموز از صندلی را با تقویت رفتارهای دیگر اصلاح می کنیم.
تقویت تفکیکی رفتار ناهمساز: در این روش از طریق تقویت نکردن رفتار نامطلوب و تقویت کردن رفتاری که مغایر و ناهمساز با آن است منجر به کاهش رفتار نامطلوب می شود.
تفاوت تقویت تفکیکی رفتارهای دیگر با تقویت تفکیکی رفتار ناهمساز: در تقویت تفکیکی رفتارهای دیگر هر گونه رفتاری بجز رفتار نامطلوی تقویت می شود اما در تقویت تفکیکی رفتار ناهمساز تاکید بر رفتار مغایر یا رفتار ناهمساز با رفتار نامطلوب است.
روش های منفی کاهش رفتار
خاموشی: متوقف شدن رفتار قبلا تقویت شده بر اثر عدم تقویت. بنابراین با شناسایی و حذف منبع تقویتی یک رفتار نامطلوب می توان آن رفتار را از خزانه رفتاری فرد حذف کرد. این روش زمانی بهترین نتیجه را به بار می آورد که با استفاده از روش تقویت مثبت، رفتاری مطلوب به جای آن قرار گیرد.
محروم کردن از تقویت: یعنی فردی را که رفتار نامطلوبی انجام داده است برای مدتی از تقویت محروم کنیم. مانند: اخراج کردن از میدان بازی، اخراج از کلاس.
باید توجه داشت که روش محروم کردن در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که فرد از محلی در آنجا تقویت می شود به محلی که در آنجا تقویت نمی شود فرستاده شود.
جریمه کردن: یعنی کم کردن مقداری از تقویت کننده هایی که فرد قبلا به دست آورده است به خاطر رفتار نامطلوبی که انجام داده است. مثال: جریمه کردن رانندگان به خاطر تخلف.
در رابطه با کاربرد جریمه باید توجه داشت که جریمه نباید خیلی سنگین باشد، یعنی باید با کوشش بیشتر قابل جبران باشد.
جبران کردن: وقتی که فرد مرتکب عمل خلافی می شود، از او می خواهند تا برای جبران عمل خود دست به جبران بزند. مثال: جریمه کردن دانش آموزان.
در این روش باید دقت کرد که خود عمل جبران برای فرد تقویت کننده نباشد.
تنبیه: ارائه یک محرک آزارنده بعد از یک رفتار نامطلوب به منظور کاهش آن رفتار را می گویند. مثال: گفتن حرف زشت (دانش آموز) و سیلی زدن (معلم).
مشکلات ناشی از کاربرد تنبیه:
1) تنبیه باعث از بین رفتن رفتار تنبیه شده نمی شود و تنها تاثیری که دارد این است که رفتار نامطلوبی را موقتا واپس می زند و این رفتار پس از ضعیف شدن عامل تنبیه کننده مجددا ظاهر می شود.
2)تنبیه عکس تقویت عمل نمی کند.
3) از مشکلات دیگر استفاده از تنبیه پیامدهای جانبی آن است که از نظر پرورشی بسیار نامطلوبند. یکی از آن ها این است که احساس ناخوشایند حاصل از تنبیه در لحظه تنبیه شدن از طریق شرطی شدن کلاسیک با شرایط تنبیهی و شخص یا اشخاص تنبیه کننده تداعی شده و سبب انزجار و نفرت تنبیه شونده از تنبیه کننده می شود.
4) مشکل دیگر استفاده از تنبی این است که تنبیه مسری است.
5) تنبیه به ارگانیسم نشان می دهد که چه کار نکند و نه اینکه چه کار بکند.
6) تنبیه در شخص تنبیه شده نسبت به تنبیه کننده پرخاشگری ایجاد می کند.
7) تنبیه اغلب یک پاسخ نامطلوب را جانشین پاسخ نامطلوب دیگر می کند.
8) اعمال تنبیه غالبا باعث ابداع فنون حیله گرانه و ماهرانه ای در کودک می شود، این کار به او می آموزد که برای کتمان مسئولیت خویش در قبال رفتار نامطلوب دروغ گفته و طفره برود.
9) تنبیه صدمه زدن به دیگران را تو جیه می کند، به این معنی که اگر تنبیه مستبدانه و غیر منصفانه به نظر آید این باور را به کودک می دهد که قربانی کردن شخص ضعیف بوسیله شخص نیرومند قابل قبول است.
10)از اشکالات دیگر تنبیه این است که اگر تنبیه ادامه یابد، فرد تنبیه شده ممکن است سر انجام به تنبیه کننده حمله ور شود.
بنابراین با توجه به زیان های متعدد ناشی از کاربرد این روش و سایر روش های تنبیهی بهتر است هرگز از آن ها به عنوان روش های پرورشی استفاده نکنیم و به جای آن ها از روش های فراوان مثبت استفاده کنیم.
نتیجه گیری
اداره کلاس درس آن چیزی است که معلم انجام می دهد تا اطمینان یابد دانش آموزان روی تکلیف در دست اجرا هر چه که باشد کار می کنند.
به عبارت دقیق تر اداره کلاس درس یعنی: استفاده از فنون ایجاد و حفظ یک محیط سالم و خالی از مشکلات رفتاری. معلم از طریق اداره صحیح کلاس می تواند رفتارهای مخرب و مزاحم دانش آموزان را اصلاح کند و میزان مشارکت در یادگیری و سطح انگیزش یادگیری آن ها را بالا ببرد.
در سبک های اداره کلاس درس سبک اقتدارگرایانه که معلم و شاگردان حقوق یکدیگر را رعایت می کنند و نسبت به هم احترام متقابل دارند، توصیه می شود. البته سبک های دیگر هم با توجه به شرایط و موقعیت های ویژه کاربرد خاص خود را دارند.
به منظور اداره موثر کلاس درس معلم باید با انواع راهبرد های مختلف آموزشی آشنا بوده تا در صورت نیاز بتواند این راهبردها را به نحوی موثر در موقعیت خاص خودش به کار ببرد تا بدین وسیله محیطی آرام و بدون فشار روانی برای شاگردانش فراهم آورد.
منابع:
براون، سالی. (1382). راهنمای تدریس موثر(ترجمه کوروش فتحی واجارگاه). تهران: آییژ
بیلر، رابرت فردریک. (1376). کاربرد روانشناسی در آموزش(ترجمه پروین کدیور). تهران: مرکز نشر دانشگاهی
تایلستون، دوناواکر. (1386). آنچه هر مهلم باید بداند: مدیریت کلاس و کلاس داری(ترجمه بهمن ابراهیمی، علی اسماعیلی). تهران: شلاک
رگ، ادواردکنراد. (1382). مدیریت کلاس در دبستان(ترجمه علیرضا کیامنش، کامران گنجی). تهران: رشد
سانتراک، جان. (1385). روانشناسی تربیتی(ترجمه مرتضی امیدیان). یزد: دانشگاه یزد
سیف، علی اکبر. (1387). تغییر رفتار ورفتار درمانی: نظریه ها و روش ها. تهران:دوران
سیف، علی اکبر. (1387). روانشناسی پرورشی نوین:روانشناسی یادگیری و آموزش. تهران: دوران
فونتانا، دیوید. (1375). کنترل کلاس(ترجمه ساده حمزه). تهران: رشد
لفرانسو، گای. (1380). روانشناسی برای معلمان(ترجمه هادی فرجامی). مشهد: آستان قدس رضوی
هرگنهان، بی. آر.، و السون، ام. اچ. (1387). مقدمه ای بر نظریه های یادگیری(ترجمه علی اکبر سیف). تهران: دوران عزیزی در دوشنبه 19 اسفند1387
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 19 آذر 1398 (16:34)
- گزارش تخلف مطلب